۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

اعلام همبستگی دهها هزار شهروند ایتالیایی با جنبش سبز ایران

به مناسبت 25 اوریل، سالروز شکست فاشیسم در ایتالیا شهر تورین شاهد اعلام همبستگی دهها هزار نفر از شهروندان این شهر با جنبش سبز ایران بود. به گزارش خبرنگار جرس، دهها هزار نفر از مردم تورین در شمال ایتالیا در سالروز شکست فاشیسم موسولینی با بر تن کردن تی شرت هایی به رنگ سبز، سفید و قرمز که بر روی آنها نقشه ایران و ایتالیا برجسته شده بود، حمایت خود را از حرکت مردم آزادی خواه و عدالت طلب ایران ، اعلام کردند. گفتنی است بر روی این تی شرت ها جمله از تهران تا تورین نیز نقش بسته بود. در مسیر این راهپیمایی که در خیابانهای مرکزی شهر تورین برگزار شد سرود "ای ایران" از بلندگوهای برگزار کنندگان مراسم پخش شد که با استقبال ایتالیایی ها مواجه شد. در بخش دیگری از این مراسم یکی از دانشجویان ایرانی که ماهها در زندان بوده و مدتی است در ایتالیا به سر می برد در سخنانی گفت : شصت و پنج سال پیش، پارتیزان های ایتالیایی، همان کسانی که امروز ما در زیر سایه نمادین وجود آزادی خواه آنها ایستاده ایم، برای پیدا کردن آزادی و رها شدن از چنگال فاشیسم مبارزه می کردند! و پارتیزان های ایران امروز نیز برای یافتن آزادی و رهایی مبارزه می کنند! اما دوستان من در این زمان، تفنگ سلاح مناسبی برای مبارزه با دیکتاتوری و مافیا و ... نیست. سلاح امروز من، قلم من است... و مبارزه هر روز ادامه دارد.
































شعر : سبزیم و به باران صداقت بشکفتیم .

"این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست"


گرگی که در این خانه نشسته است بگو کیست؟

"این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست"

خاکش پر خون است، جسد هست، کفن نیست

کو کشور نوع دوستی و منشور کوروش؟

اینجا همه دانند که ایران کهن نیست

گویند که میدان "تيان*" ننگ بشر بود

"کهریزک" ما بدتر از آن ظلم پکن نیست؟

"در دامن بحر خزر" و کوه دماوند

چندی است که جز داغ جوانان وطن نیست

در دشت پر از لاله زیبای شمیران

بلبل شده سلاخی و آهو به چمن نیست

ملت همه مبهوت شده، خسته و حیران

از بهت دروغی که در آن جای سخن نیست

ترویج ریا، مکر و دورویی چه بلایی است

"دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست"

من بهر که خوانم خط قرآن و علي(ع) را

در جمع غریبی "که در او فهم سخن نیست"

هر کس که زند تهمت آشوب به مردم

جز ابله کوته نظر یاوه دهن نیست

تهران شده یکپارچه فریاد ز بیداد

شیراز دگر نیز که شیراز کهن نیست

هر چند که "سرسبز" بود دامن و دشتش

چون دامن دلهای پر از عشق وطن نیست

این داغ بود کهنه عزیزان وطن دوست

آن کس که دم از جنگ زند فکر وطن نیست

"این خانه قشنگ است" به تن پوش صداقت

این خرقه تزویر که رای تو و من نیست

سبزیم و به باران صداقت بشکفتیم

این سبزی ما "سبز خدایی" است "لجن" نیست

================================================

تقدیم به همه آنها که براي ابتدايي ترين حقوق خود به خيابان آمدند اما با دشنه كور جهل به شهادت رسيدند-

بهمن 88- دکتر صداقت سبزواری

شریعتمداری: شیرین عبادی حامی روسپیان، لیبرال ها و بهاییان است .

حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان دادگاه مطبوعات که برای رسیدگی به شکایت شیرین عبادی از وی تشکیل شده بود را به محلی برای تکرار ادعاهای خود بر علیه وی مبدل کرد و حتی تذکرات مکرر وکلای عبادی به وی هم کارساز نبود و در نهایت یکی از آنها دادگاه را ترک کرد.


http://irannegah.com/Video.aspx?id=1821

تعداد کاربران اینترنت در ایران اعلام شد

تعداد کاربران اینترنت در ایران اعلام شد :


فرهنگ > رسانه - رئیس مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد شمار کاربران اینترنتی در ایران به30 میلیون نفر رسیده است.

به گزارش تابناک، عیسی زارع‌پور در نشستی با دست‌اندرکاران فرهنگی استان سمنان با بیان این مطلب که شمار کاربران اینترنتی در ایران به 30 میلیون نفر رسیده ‌افزود: «رسانه دیجیتال یک فضای بسیار مهم و تاثیرگذار بر فرهنگ جامعه است.»

وی افزود: «نزدیک به30میلیون نفر کاربر اینترنتی در ایران وجود دارد و روزانه بیش از 10هزار سایت اینترنتی در دنیا راه‌اندازی می‌شود که اکثر آنها سعی در تخریب فرهنگ جوامع دارند.»

رئیس مرکز توسعه فناوری رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: «اینترنت ظرفیت بسیار خوبی برای اشتغال‌زایی و ساخت نرم‌افزار دارد و در خارج از کشور نیز نرم‌افزارهای ایرانی با استقبال خوبی روبرو هستند.»

رئیس مرکز توسعه فناوری رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین گفت: «روزانه یک بازی رایانه‌ای وارد کشور می‌شود که اکثر این بازی‌ها با فرهنگ ما مغایرت دارند.» زارع‌پور افزود: «اینترنت به دلیل وسیع و در دسترس بودن، امروزه عامل بسیار مهمی در فرهنگ‌سازی غلط شده است.»
رئیس مرکز توسعه فناوری رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: «از سال 86 به بعد بدون مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ نرم‌افزاری در بازار پخش نمی‌شود و ساماندهی نرم‌افزارها با کمک نیروی انتظامی به خوبی انجام شده است.»

منبع : خبر آنلاین

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

نامه چهارم محمد نوری زاد از اوین به رهبر ج.اسلامی

کلمه: محمد نوری زاد جهادگر و مستند ساز آزاده که بیش از ۱۲۰ روز است که به علت چند نامه انتقادی و دلسوزانه و نیز انتقاد از ریس قوه قضاییه در زندان به سر می برد در نامه ای مشفقانه از زندان اوین دغدغه های خود را برای نظام و انقلاب و کشور با رهبر انقلاب در میان گذاشته است.

متن نامه که در اختیار”کلمه” قرار گرفته است به شرح زیر است:

به نام خالق آزادی
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران

 
این روزها، نزدیک به چهار ماه است که به خاطر نگارش نامه به حضرتعالی در زندانم. شصت وهشت روز از این مدت را در زندان انفرادی به سربرده ام. توسط بازجوهای خود مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفته ام. درهمه ی این احوال، از جنابعالی به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم برده ام که اگر قرار باشد تغییری در اوضاع کشور رخ دهد، این تغییر از ناحیه ی شما بسیار شدنی تر و پایدارتر خواهد بود. من شخصاً امیدی به نقش آفرینی سایر افراد و دستگاههای کشور ندارم. شما را از نزدیک می شناسم. به روح بلند شما واقفم. شما نیز نیک و از نزدیک مرا می شناسید.

 
در این ماه های زندان از آنچه در بیرون گذشت بی خبر بودم، اما در دیدار کوتاهی که فقط یک بار، گذرا، با خانواده ی خویش داشته ام، دانستم که در غیاب من آقای مهندس موسوی و حجج اسلام خاتمی و کروبی با خانواده ی من دیدار کرده اند. نمی دانم چرا، اما بسیار دوست می داشتم خود شما نیز با آن بزرگواری که از شما سراغ دارم، به دیدار خانواده ام قدم رنجه می فرمودید، به آنها دلداری می دادید و به آنان می فرمودید که: فلانی -نوری زاد- درست در روزهای بحرانی، با برنامه های تلویزیونی اش، با نوشته هایش، برای منِ رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بودم، به میدان آمد و از من سخت جانبداری کرد. امروز او در زندان است؛ به خاطر انتقاد از من! او باید در زندان ادب شود. همسر و فرزندانش توسط بازجوهای بی سواد و بی ادب و تندخو به ناسزا گرفته شوند و خود او به تلخ ترین شکل ممکن به ورطه ی تهدید و تحقیر و ضرب و شتم درافتد. اما این دلیل نمی شود که منِ رهبر قدر زحمت های پیشین او را ندانم و به خانواده اش سر نزنم. یا اگر خود به دیدار آنان نروم، نماینده ام را نیز به این منظور به سراغشان نفرستم.

 
رهبر گرامی، چشم انتظاری خانواده ی من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نماینده ی شما به جایی نرسید. لابد؛ در این گردونه، آدمها، تاریخ مصرف دارند. که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به دور انداخته شوند. اما گرایش من و امثال من به شما، گرایش به شخص خامنه ای نبوده و نیست. ما، در جمال اندیشه های شما، افق های گمشده ی آرزوهای شریف مردم خویش و مردم جهان را می دیدیم. یادم هست این اواخر، وقتی تلاش کردم به دیدار شما بیایم و آقای حسین محمدی -از دفتر شما- ماه ها مرا به امروز و فردا وعده می داد، در نامه ای به او نوشتم: من از خود خامنه ای، به خدای خامنه ای پناه می برم! و دیگر سراغی از شما نگرفتم. و شما نیز! چرا که دانستم شما از محاصره ی آدم های جاهل، از تماشای افق آرزوهای مردم باز مانده اید. من می خواستم در آن ملاقاتهای احتمالی، همین نگرانیها را با شما بگویم. اما گویا محاصره کنندگان شما از صراحت سخن من و از اندیشه ی من آگاه بودند. همین آقای حسین محمدی، بعد از دیدار اعضای انجمن قلم با حضرتعالی، که حقیر نیز یکی از آنان بود، به من گفت: آقای نوری زاد، من، قربه الی الله از شما میترسم. ترس او، از همان نشست پا گرفته بود که من، بی ملاحظه راجع به اعتیاد گسترده مردم و جوانان به مواد مخدر و آشوبی که در ساختار اجتماعی شهرهای کوچک و بزرگمان درافتاده به آشنا سخن گفتم.

 
اکنون اما چرا از زندان برای شما نامه می نویسم؟ برای اینکه هنوز ناباورانه، به شما، آری به شخص شما، امید بسته ام. باورم بر این است که: شما مگر برای این انشقاق بزرگ مردمان چاره ای بیندیشید. شما، امروز رهبر کدام مردمید؟ من مردم فراوانی برای شما نمی بینم. رهبری، آن هم بر حداقل مردم، که غرورآفرین نیست. مبادا من و شما را ازدحام مردمی که به استقبال یک مسئول و یا خود جنابعالی می آیند، بفریبد. شما اگر به دیگر افراد مشهور هم اجازه ی سخنرانی و حضور در کشورتان بدهید، غوغای مردمان ما فزونی خواهد گرفت. اجتماع فراوان این مردم، هیچ گاه قابل استناد نبوده و نیست. امروز شما بر کشوری رهبری می کنید که مردمش از دست رفته است. کشوری که در گردونه ی چه کنم های بسیاری گرفتار است. کشوری که اتحاد و یکپارچگی اش، به دست خود شما و اطرافیان شما، به حاشیه رفته است و نگرشی قلیل و تنگ به میدان آمده. نمی دانم امسال را سال چه نامیده اید. شنیده ام که به کوشش و تلاش در آن اشاره شده است. این نامگذاری، نشان می دهد که بعضاً مشاوران شما، افراد صادق و کارآمدی نیستند. من و همه، آنجا به شما آفرین می گفتیم که امسال را سال آشتی ملی می نامیدید و خود برای این پیوند مبارک اما دشوار و سخت، پیشقدم می شدید. اگر کوشش و تلاش برای شما مهم است، از انرژی آن در آشتی ملی باید بهره ببرید.

 
رهبر گرامی، می دانم سخنان ناگوار من چه بسا تلخ و آشوبنده باشد. اما بیایید سخن تلخ و صادقانه مرا، بر شیرینی سخن چاپلوسانه ی کسانی که شما را احاطه کرده اند، ترجیح دهید. جامعه ی ما، در جوار یک انفجار بزرگ است. دیگ جوشانیست که ما به خاطر آزار از خروج پرسروصدای بخار آن، چوب کبریتی در سوپاپ آن فرو کرده ایم. من با همه ی اطمینانی که سابقاً در جانبداری از شما می نوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما مینویسم: ما، به روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم. روزهایی که دست تقدیر، سنتهای ناب و حتمی خدای متعال، ما را از گردونه ی امتحان به در می برد. امتحانی که در این سی سال فرصت، جز خراش و خرابی با ما نبوده است. ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان میبینید به ضرب زور و اسلحه است. اگر باور ندارید به یک آزمون خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً سوئد یا کانادا یا حتی مالزی اعلام می کنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و بسیج و اسلحه ای بر سر نخواهند داشت و آزادند که هرچه می خواهند انجام دهند. فقط طی یک روز. تصور می کنید در پایان این یک روز؛ کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و کشورهای دیگرچطور؟ قصد من از این مقایسه، مجیزگویی از غرب یا سایر کشورها نیست. بلکه می خواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعه ی خویش اشاره کنم.

 
رهبر عزیز! من و بسیاری، هنوز دوستدار شما و سرنوشت کشور خویشیم. به رهبری شما بر مقدرات کشور ایمان داریم. ما دوست داریم با رهبری شما به افقهای مبارک دست ببریم. اما شما ظاهراً این اشتیاق را طالب نیستید. بعضاً مشاوران و دوستان ناآگاهی شما را در محاصره ی خود گرفته اند، به شما اطلاعات و آمار نادرست میدهند. و از زبان شما سخن غیرواقع برمی آورند. دوستانی همچون آقای شریعتمداری کیهان، که اطمینان دارم آنگاه که همه از اطراف شما پراکنده شدند و شما و او در یک جزیره تنهایی تنها ماندید، او درجانبداری غلیظ از شما، به مخالفت با خود شما برخواهد خواست!

 
برخلاف ظاهر تلخ نوشته ام، با صدای بلند و آوازی که همه ی هستی را درنوردد اعلام می دارم که: ما شما را دوست داریم و به پایان خوب سرنوشت شما سخت علاقه مندیم. مرا و ما را باور کنید. حتی در خیال احتمال دهید که ما درست می گوییم. این احتمال هیچ هزینه ای برای شما ندارد. در خیال خود باور کنید که دوستان خوب شما، فراتر از شما، و در صنفی که انگ دشمن بر پیشانی آحادش خورده است، غم شما را می خورند و مضطربانه علاقمند درخششِ نابِ شما در این روزهای پایانی آزمون الهی اند و با شجاعت تمام، شجاعتی که من شخصاً در شما باور دارم، امسال را سال آشتی ملی اعلام کنید و از ملامت هر ملامتگری نهراسید. که خدا شما و ما را کفایت میکند. خدایی که دست خود و دست مردم را در دست شما می نهد. یاعلی!

 
فرزند شما: محمد نوری زاد. اوین بند۲۴۰- سلول۵۷

گزارش احمقانه سفارت سوئد از وضعیت همجنسگرایان ایران معضلی 10 ساله برای پناهجویان همجنسگرا است .

مابین 5 تا 6 مرد و زن همجنسگرا و یک ترانسکسوئل متقاضی پناهندگی ایرانی در سوئد بسر میبرند


گزارش سفارت سوئد در تهران: وضعیت همجنسگرایان در ایران از سوئد هم بهتر است

استکهلمیان – بر طبق اطلاعات اداره مهاجرت سوئد در حال حاضر مابین 5 تا 6 مرد و زن متقاضی پناهندگی همجنسگرا و نیز یک ترانسکسوئل (افرادی که مایل به تغییر جنسیت هستند) تبعه ایران در سوئد بسر میبرند و منتظر دریافت پاسخ به پرونده پناهندگی خود هستند. 2 تا 3 نفر از این افراد نیز بدنبال دریافت پاسخ منفی به تقاضای خود بصورت غیر قانونی در سوئد زندگی میکنند.

با وجود اینکه همجنسگرایی در ایران مجازات مرگ را بدنبال دارد اما دولت سوئد صرف وجود مجازات اعدام در قوانین ایران را دلیل کافی برای پناهندگی نمیداند و خط مشی کلی دولت سوئد, مخالفت با تقاضای پناهندگی همجنسگرایان تبعه ایران است. پایه این خط مشی دولت سوئد گزارشی جنجالی از وضعیت همجنسگرایان در ایران است که توسط سفارت سوئد در تهران در سال 1996 تهیه گردیده و تا امروز نیز کماکان مبنای مخالفت با تقاضای پناهندگی متقاضیان پناهندگی همجنسگرا, دوجنسگرا و یا ترانسکسوئل ایرانی قرار میگیرد. اعتراضات و انتقادات به این گزارش در طی سالهای گذشته بسیار شدید بوده است.

این گزارش سفارت سوئد در تهران پیرامون همجنسگرایی و وضعیت همجنسگرایان ایرانی به نوبه خود داستانی شنیدنی دارد:

دولت سوئد نزدیک به 10 سال قبل از سفارت خود در ایران درخواست نمود تا گزارشی از وضعیت همجنسگرایان در ایران تهیه کند تا این گزارش خط مشی بررسی پرونده های متقاضیان پناهندگی همجنسگرای تبعه ایران برای اداره مهاجرت سوئد قرار گیرد.

سفارت سوئد در تهران نیز بر اساس این ماموریت, سرانجام گزارشی کوتاه دراین زمینه تهیه کرده و از طریق وزارت خارجه در تاریخ 8 ماه مه 1996 تسلیم دولت سوئد و اداره مهاجرت این کشور میکند. این گزارش بدلیل “امنیت خارجی” سوئد حتی توسط دولت مهر محرمانه میخورد تا اینکه متن آن سرانجام بدست مطبوعات سوئد افتاده و در اختیار عموم قرار میگیرد.

پس از انتشار متن این گزارش سیل اعتراضات و انتقادات بسوی آن و تهیه کننده اش یعنی وزارت خارجه و سفارتخانه سوئد در تهران سرازیر گردید و گزارش توسط منتقدین ”مضحک, خنده آور, بچه گانه و سرسری” خوانده میشود. منتقدین به این گزارش حتی ادعا نمودند که دولت سوئد نه بخاطر آنچه که “امنیت خارجی” سوئد خوانده شد بلکه بواسطه جلوگیری از آبروریزی به این گزارش مهر محرمانه زده است.

اما با وجود این اعتراضات, دولت سوسیال دمکرات همین گزارش کوتاه و مورد انتقاد از سفارت خود در تهران را ملاک و خط مشی کلی جهت بررسی پرونده متقاضیان پناهندگی بر اساس گرایشات جنسی از ایران قرار داد که تاکنون نیز به قوت خود باقی است و موجبات مخالفت با تقاضای پناهندگی و اخراج بسیاری از متقاضیان پناهندگی همجنسگرای ایرانی از سوئد را فراهم آورده است.

متن این گزارش سفارت سوئد در تهران پیرامون وضعیت همجنسگرایان و کلا همجنسگرایی در ایران بسیار جالب توجه و خواندنی است.

در این گزارش محرمانه سفارت سوئد در تهران از جمله آمده است که همجنسگرایی در ایران آنقدر شایع و گسترده است که همجنسگرایان در ایران حتی وضعیتی بهتر از همجنسگرایان در سوئد دارند و دو مرد میتوانند نه تنها بدون مزاحمت دست در دست هم در خیابانهای ایران تردد نمایند بلکه بدون مشکلی همدیگر را بغل کرده و ببوسند.

از دیگر قسمتهای این گزارش رسمی سفارتخانه سوئد در تهران, اشاره به این نکته است که “دیپلماتهای خارجی همجنسگرا در تهران بدون هیچ مشکلی شریک زندگی ایرانی پیدا کرده اند و هیچ آزاری نیز متوجه آنان نشده است”.

در بخش دیگری از این گزارش نوشته شده است که برخی “کلابهای تندرستی” برای همجنسگرایان در ایران اجازه فعالیت دارند.

گزارش سفارتخانه سوئد در تهران همچنین ادعای اعدام همجنسگرایان در ایران را غیر واقعی دانسته و استدلال میکند که چون در قوانین ایران اثبات همجنسگرایی فقط با شهادت 4 شاهد مرد صورت میگیرد بنابراین خطر اعدام هیج همجنسگرایی در ایران را که گرایش جنسی خود را بصورت آشکار به نمایش نگذارد تهدید نمیکند.

سفارتخانه در پایان گزارش خود به یک جوان 25 ساله ایرانی اشاره میکند که بواسطه همجنسگرایی از سوئد تقاضای پناهندگی نمود اما به ایران اخراج گردید. سفارت سوئد در تهران در گزارش خود مینویسد که پس از برگشت این جوان 25 ساله به ایران هیچ خطر جدی متوجه او نشده و تمامی “داستان” او مبنی بر “شکنجه شدن دوست پسرش” و نیز “تفتیش خانه اش” در ایران دروغی بیش نبوده است.

گزارش سفارتخانه سوئد در تهران پیرامون همجنسگرایی و وضعیت همجنسگرایان با این نتیجه گیری بپابان میرسد:

“با توجه به توضیحات بالا باید گفت که وضعیت برای همجنسگرایان در ایران در واقع وضعیتی پیروزمندانه است”.

متن سوئدی این گزارش در ابتدا مهر محرمانه خورده سفارت سوئد در تهران که از سال 1996 تاکنون ملاک و خط مشی کلی جهت بررسی تقاضای پناهندگی همجنسگرایان ایرانی بشمار میرود به شرح زیر است:



Re Homosexuella i Iran

Vad beträffar de homosexuellas situation i Iran skiljer sig teori och praktik dramatiskt åt. Officiellt och teoretiskt är homosexualitet liksom lesbianism förbjudet och enligt gällande iransk strafflagstiftning straffbar med döden. Den i praktiken rådande situationen är emellertid att homosexuella inte aktivt förföljs. De homosexuellas situation är snarlik konvertiternas – eller t o m fördelaktigare – i bemärkelsen att risken för lagföring/trakasserier är ytterst minimal så länge en homosexuell relation sköts med diskretion. De stränga beviskraven för homosexualitet, fyra manliga vittnen till den homosexuella penetrationen alternativt fyra erkännanden varderafrån de aktiva parterna, gör att det i praktiken är nära nog omöjligt att bli straffad för homosexualitet. Detta sammantaget med att polisiära och rättsvårdande instanser inte aktivt vidtar åtgärder för att efterforska förekomsten av homosexualitet eller aktivt jagar homosexuella gör att den i praktiken rådande situationen i Iran skarpt skiljer sig från det intryck den av shari’a inspirerade strafflagstiftningen skapar.I den utsträckning homosexuella personers sätt att uppträda kan anses som en relevant indikation om graden av förtryck mot homosexuella, blir snarast intrycket att situationen i Iran är relativt tolerant, enär homosexualitet på intet sätt är ovanligt i Iran. Vissa ‘hälsoklubbar’ i Teheran är t ex kända tillhåll för homosexuella. Vidare är det på intet sätt ovanligt att stöta samman med öppet homosexuella personer – i annars heterosexuella privata sammanhang såsom sociala tillställningar. Diplomater med homosexuell läggning posterade i Iran har av allt att döma inte på något sätt haft problem att träffa ‘partners’ i Iran. Snarare är förhållandet sådant att homosexuella har lättare att dölja sin läggning i Iran i jämförelse med t ex Sverige, då fysisk kontakt män emellan – såsom omfamning, kyss på kinden, handhållning – är ett kulturellt accepterat beteende.



Enligt vad som har upplysts från vanligtvis mycket trovärdiga källor har inga homosexuella avrättats i Iran under de senaste åren. För att riskera att drabbas av sanktioner från polisiära myndigheter – misshandel eller kortare tid i arresten/fängelse, oaktat att strafflatituden enligt lagen är döden eller piskning – krävs att ett homosexuellt par uppträder med stor indiskretion, nästan provocerande, på öppna gatan.



Ambassadens bestämda uppfattning är att den 25-åring som ansökt om asyl p g a homosexualitet kan återvända till Iran utan någon risk för allvarliga trakasserier. Den anförda historien såsom den beskrivits i ert ovan [sic] låter inte trovärdig, vare sig vad gäller tortyr av pojkvännen eller husrannsakan, mot bakgrund av
ovan givna redogörelse för i Iran faktiskt rådande förhållanden för homosexuella
 
منبع : استکهلمیان

فراخوان حضور کارگران و عموم مردم و همچنین دانشجویان برای حضور در روز کارگر 11 اردیبهشت

فراخوان کارگران جنبش سبز برای برگزاری مراسم روز کارگر


جرس: در پیِ ردِ درخواستِ رسمیِ خانۀ کارگر برای برگزاریِ مراسمِ تجمع و راهپیمائی به مناسبتِ یازدهم اردیبهشت ماه (اول ماه مه) روز جهانیِ کارگر، گروهی از حامیانِ جنبش سبز در آن نهادِ مستقل، ضمن دعوت از عموم مردمِ سراسر کشور برای شرکت در تجمعی به مناسبت این روز، خواستار حضور و شرکتِ سبز همگان و حمایت ازکارگران جامعه شدند.

به گزارش اخبار واصله به جــــرس، برنامه های روز کارگر جنبش سبزدر تهران، راس ساعت ۱۶ از مقابل وزارت کار (خیابان آزادی) شروع خواهد شد و تاکید می گردد: "در صورت ممانعت و درگیریِ ماموران و عدم امکان ادامه تجمع، به سمت وزارت کشور (خیابان فاطمی) حرکت خواهیم کرد ."

این منبع خبری همچنین خاطرنشان کرد این گروه از حامیان جنبش، از تمام شهروندان دعوت کرده اند تا در تمامی نقاطِ کشور، راس ساعت ۴ بعد از ظهر حضور یافته و با حضورِ سبز خود، از کارگران جامعه خود دفاع کنند.

این فراخوان شعارهای پیشنهادیِ روز کارگر را چنین اعلام کرده: آزادی عدالت این است شعار ملت؛ استقلال آزادی عدالت اجتماعی؛ هیهات من الذله ویا حسین میر حسین و خاطرنشان نموده است: در شهرستانها مقابلِ خانه کارگر تجمع خواهیم کرد و در صورت درگیری نیروی انتظامی و عدم امکان برگزاری مراسم، به سمت استانداریها در مراکز استان حرکت خواهیم نمود.


آدرس خانه کارگر در شهرستانها چنین اعلام شده است:


خانه کارگر کردستان : سنندج میدان مهر(مادر)اول بلوار بعثت

خانه کارگر تبریز :خ آذربايجان ـ اول خ آخوني ـ روبروي مسجد طالقان

خانه کارگر شیراز :بلوار سرد خانه فلکه فرصت شیرازی جنب اتحادیه اماکن

خانه کارگر اصفهان: خ بلوار دانشگاه رو بروی دژبانی ارتش

خانه کارگر مشهد :بلوار شهید قرنی بالاتر از تقاطع ابوطالب خ انقلاب

خانه کارگر اهواز: اتوبان قدس(بلوار لشگر) جنب بیمارستان آپادانا

خانه کارگر بروجرد : خ مدرس خصبا کوی شهید روح الله گودرزی پلاک 20

خانه کارگر رشت :بلوار شهید بهشتی فلکه گاز جنب خبرگزاری

خانه کارگر اراک : دروازه تهران خ شیخ فضل الله نوری دروازه شهر بروجرد روبروی پارک شهر

خانه کارگر بند عباس : بلوار شهید حقانی خ شهید حمایتی روبروی مسجد اصغریه

خانه کارگر زاهدان : خ امام خمینی خ کامبوزیا پشت شهرداری مرکزی پلاک 10

خانه کارگر زنجان : دانشسرا اول بی سیم خ جمهوری روبروی بیمارستان حکیم هیدجی

خانه کارگر سمنان : میدان ابوذر خ ابوذر نرسیده به سه راه ابوذر روبروی شومینه آتش افروز

خانه کارگر شهر کرد : خ 17 شهریور نبش کوی 12

خانه کارگ قم : خ انقلاب نبش کوچه عشق علی ساختمان شیوا طبقه دوم .

خانه کارگر کرمانشاه : شهرک تعاون ایستگاه 6-18 متری جهاد

خانه کارگر گلستان: میدان 15 خرداد سر خواجه یکم

خانه کارگر لارستان : روبروی دارالرحمه

خانه کارگر یزد: تقاطع بلوار جمهوری خ انقلاب جنب مسجد ابوالفضل

خانه کارگر مهاباد :خ جام جم فلکه صدا و سیما مدرسه سابق صلاح الدین ایوبی

خانه کارگر یاسوج :ابتدای خ ارتش روبروی گلستان یک

خانه کارگر بیرجند :خ مدرس مدرس 57 پلاک 9

خانه کارگر همدان :خ طالقانی چهار راه امیر کبیر اول خ 20 متری، سنگ شیر

خانه کارگر قزوین : شهر صنعتی البرز خ جابر ابن حیان جنب گاراژ کازوییان

خانه کارگر قائم شهر : خ ساری روبروی بیمه آسیا

خانه کارگر خرم آباد : میدان امام حسین سه راه گلدشت خ ایران زمین جنب ایستگاه 115

خانه کارگر بوشهر : خ گمرک روبروی عباس علی جنب مدرسه گلستان کوچه جنب دبستان

خانه کارگر ارومیه :پایین تر از سه راه دخانیات محله قاسمیه بعد از مسجد

خانه کارگر آبادان : اول ایستگاه هشت میدان گاز صندوق پستی .

شیر یارانه ای بدون سر و صدا 40درصد گران شد !

روزنامه همشهرى از افزایش ۴۰ درصدى قیمت شیر یارانه‌اى خبر داد.


به گزارش همشهری‌آنلاین، اجراى قانون هدفمندکردن یارانه‌ها در روزهاى آخر هفته گذشته به‌صورت غیررسمى با افزایش ۱۰۰تومانى قیمت شیر یارانه‌اى در سراسر کشور کلید خورد.

این روزنامه افزود: از روز چهارشنبه شهروندانى که براى خرید شیر یارانه‌اى به فروشگاه‌ها مراجعه کرده‌بودند، با درخواست مبلغ ۳۵۰تومان به جاى ۲۵۰تومان براى هر کیسه شیر مواجه شدند . این روزنامه همچنین نوشت:این اقدام در برخى موارد باعث بروز بحث‌هایى بین مردم و صاحبان فروشگاه‌هاى عرضه شیر یارانه‌اى شده است.

====================================

رئیس سازمان بازرگانی استان تهران با تایید خبر خبرگزاری "مهر" مبنی بر افزایش 100 تومانی قیمت شیر در کشور، دلایل این اقدام را اعلام کرد .
عباس قبادی در گفتگو با مهر با تایید خبر افزایش 100 تومانی قیمت شیر یارانه ای در سراسر کشور، گفت: با این تصمیم، میزان دسترسی مردم به شیر یارانه ای راحت تر خواهد بود، ضمن اینکه عرضه شیر یارانه ای از 2 میلیون تن به 2 میلیون و 500 هزار تن افزایش یافته است.

رئیس سازمان بازرگانی استان تهران افزود: افزایش میزان توزیع شیر یارانه ای در کشور موجب صرف زمان کمتر از سوی مصرف کنندگان برای دریافت این کالا خواهد شد، این درحالی است که بسیاری از مردم به دلیل صفهای طولانی موفق به دریافت شیر نمی شدند. اما از سوی دیگر، سقف یارانه نیز محدود است و سطح ثابت یارانه تخصیصی همراه با افزایش توزیع شیر، منجر به افزایش 100 تومانی قیمت شیر می شود.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا رایزنی برای افزایش یارانه شیر صورت نخواهد پذیرفت؟ تصریح کرد: وزارت بازرگانی نقشی در افزایش یا کاهش یارانه ها ندارد و این تصمیمی است که از سوی مجلس گرفته شده است.

قبادی از افزایش واحدهای توزیع کننده شیر در تهران خبرداد و گفت: از این پس مردم می توانند راحت تر شیر یارانه ای را دریافت کنند.
مهر امروز صبح گزارش داد: قیمت شیر یارانه ای در سطح بازار از 250 تومان به 350 تومان افزایش یافته است .

۱۶ سال حبس برای ۵ نفر از بازداشت‌شدگان حوادث بعد از انتخابات 22 خرداد 88

کمیته گزارشگران حقوق بشر از صدور شانزده سال حبس تعزیری برای پنچ نفر از بازداشت‌شدگان رویدادهای پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری خبر داده‌ است.


بنا به این گزارش دادگاه تجدید نظر حکم پنج سال حبس تعزیری و تبعید به شهر برازجان استان بوشهر برای منیره ربیعی، از بازداشت‌شدگان وقایع اخیر ایران را تائید کرد.

این زندانی سیاسی به «محاربه» متهم شده‌ است. گفته می‌شود بهانه صدور این حکم، عضویت برخی اقوام وی در سازمان مجاهدین خلق و سکونت آن‌ها در اردوگاه اشرف عراق است.

این در حالی است که نزدیکان خانم ربیعی گفته‌اند که وی «هیچ‌گونه ارتباط خارج از چهارچوب خانوادگی» با اقوام خود که عضو سازمان مجاهدین خلق هستند نداشته‌ است و از مدتی پیش ارتباط خانوادگی با آنان را نیز قطع کرده بود.

وی مهرماه سال گذشته پس احضار به دفتر پی‌گیری وزارت اطلاعات، بازداشت و ۲۶ اسفندماه به قید وثیقه ۵۰ میلیون تومانی به صورت موقت آزاد شد.

کمیته گزارشگران حقوق بشر همچنین به نقل از یک «منبع آگاه» صدور احکام حبس تعزیری برای سه نفر از بازداشت‌شدگان روز عاشورا را تائید کرده‌ است.
شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، امید یاوری را به پنج سال حبس تعزیری محکوم کرده و برای ابوالفضل و آرش قاسمی احکام سه و دو سال حبس تعزیری صادر کرده‌ است.
میلاد فدایی اصل، دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی تهران نیز از سوی دادگاه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده‌است. وی روز ۱۱ آذر ماه سال گذشته در منزلش بازداشت شد و در بند ۳۵۰ اوین زندانی است. این دانشجو به «تبلیغ علیه نظام» متهم شده بود.

تفهیم اتهام شیوا نظرآهاری

شیوا نظرآهاری، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز پس از چهار ماه بازداشت، روز گذشته تفهیم اتهام شد.
دادسرای مستقر در زندان اوین وی را به «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمع‌های ۱۳ آبان و ۱۶ آذر» متهم کرده‌است. گفته می‌شود که خانم نظرآهاری شرکت در تجمع‌های ۱۳ آبان ۱۶ آذر را رد کرده‌ است.
این فعال حقوق بشر ۲۹ آذر ماه گذشته برای دومین بار پس از رخدادهای انتخابات بازداشت شد. وی بار نخست، ۲۴ خرداد ماه دستگیر شد و تا مهر ماه در زندان بود.
آزادی درسا سبحانی و پیمان عارف

دُرسا سبحانی، فعال مدنی و پیمان عارف، فعال دانشجویی نیز از جمله آزادشدگان روز گذشته، چهارشنبه هستند.

درسا سبحانی ۱۶ اسفند سال گذشته در شهر ساری دستگیر شد و ۲۵ روز در سلول‌های انفرادی متعلق به سپاه در زندان اوین تهران، بازداشت بود. وی به دلیل اعتقاد به آئین بهایی از تحصیل در دانشگاه محروم شده بود.

پیمان عارف، نیز در پی «حملات شدید قلبی» اخیر در زندان اوین به صورت «مشروط تا زمان قطعی شدن رای حبس تعزیری دادگاه بدوی» آزاد شده‌ است.
وی که ۲۸ خرداد ماه گذشته بازداشت شده بود به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت مادام‌العمر از حرفه روزنامه‌نگاری و شرکت در احزاب سیاسی محکوم شده‌ است.
در ۱۰ ماه گذشته هزاران نفر از مخالفان دولت در پی اعتراض به «تقلب» دردهمین انتخابات ریاست جمهوری و سیاست‌های دولت دهم بازداشت و به احکام سنگین اعدام، حبس و تبعید محکوم شده‌اند.

همجنسگرایی در ایران و جهان و پیرامون آن

همجنسگرایی در ایران و جهان و پیرامون آن :


تاریخچه همجنسگرایی :

تاریخچه ی همجنسگرایی در انسان ها عمری به درازای تاریخ بشر دارد و باز میگردد به مراحل تکامل و دوران انسانهای اولیه که از لحاظ فیزیکی و شکل ظاهری با انسانهای امروزی نیز متفاوت بوده اند .

مهد همجنسگرایی در جهان :

میتوان گفت مهد همجنسگرایی در جهان کشور دانمارک است چرا که پس از سالها مبارزه همجنسگرایان علیه دیکتاتوری در جهان، اولین مجله درباره همجنسگرایی در دانمارک به چاپ رسید، اولین گروه متشکل همجنسگرایان در جهان در کشور دانمارک شکل گرفت و قانون ثبت ازدواج همجنسگرایان برای اولین بار در دانمارک تصویب گردید.

روانشناسی همجنسگرایان :

روانشناس آلمانیMaria Benkert در اواخر قرن 19 برای اولین بار تمایل جنسی مردان به هم جنسانشان را مطرح کرده است. در این نوشتار و سایر مدارک موجود در یونان باستان و امپراطوری رُم گرایش جنسی به هم جنسان وجود داشته و در برخی موارد حتی مورد قبول بوده است. دیوژن درباره ژنرال و سیاستمدار آتنی قرن پنجم قبل از میلاد میگوید: Alcibiades بقدری زیبا بود که در نوجوانی مردها را از زنانشان می ربود و در بزرگسالی زنان را از مردانشان.

در ابتدای قرن بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی درگرفت که ادعا می‌کرد در همهٔ افراد طی نمو روانی، دوجنس گرایی به وجود می‌آید. مطالعات عددی آلفرد کنزی در سال ۱۹۴۰ و همچنین دکتر فریتز کلین در سال ۱۹۸۰ تأیید کنندهٔ این نظریات بودند.

مطالعات تازه که با چاپ کتابهای آلفرد کنزی با نامهای «رفتارهای جنسی انسان مذکر»و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث» به نتایج مهمی منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا عواطف همجنس گرایانه بوده‌اند. پژوهشهای علمی معاصر ادعا می‌کنند که اکثریت جامعه انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند یک متغیر گسسته نیست که به ۲ گروه «دگرجنس گرا»و «همجنس گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوسته‌است که خصوصیات مابین این گروه‌ها را نیز داراست. گزارشات «کنزی» نشان می‌دهند که حدود ۴ درصد از بالغین امریکایی برای تمام عمر منحصراً همجنس گرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس گرایانه بروز داده‌اند. با این حال درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد انتظار است. این می‌تواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را مجبور می‌کند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسبهای مطلق هویت جنسی را از قبیل «همجنس گرا» یا «دگرجنس گرا» بپذیرند.

کنزی، به همراه فعالان گروه‌های LGBTبر جنبه‌های تاریخی و سیالیت گرایشهای جنسی تأکید می‌کرد. مطالعات کنزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد می‌کند و ندرتاً (و نه لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم می‌کند. بسیار نادر است که شخصی گرایشات جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی گسترش می‌یابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٔ متفاوتی پیدا می‌کنند. نظریه فراهنجار ایده‌های «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه می‌داند و معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعه‌است و یک ویژگی تحت کنترل انسان و ارادهٔ او محسوب نمی‌شود. بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کنزی موافقند و به رشتهٔ پیوستهٔ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد کاملاً همجنس گرا و کاملاً دگرجنس گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار دارند و اکثریت را دوجنس گرایان تشکیل می‌دهند. بعلاوه تقریباً همهٔ روانشناسان هم عقیده‌اند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل می‌گیرد و به طور ارادی قابل تغییر نیست.

البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کنزی را زیر سؤال می‌برند و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس گرایان و دگرجنس گرایان اغراق آمیز می‌دانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای تحقیق (که شامل همجنس گریان و زندانیهایی که بعضاً متهم به تجاوزهای جنسی بوده‌اند می‌شود) بیان می‌کنند. به هر حال نظریات کنزی در رابطه با «رشته پیوستهٔ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبول است و با یافته‌های تحقیقات زیست شناسی انجام شده بر تفاوتهای ساختاری مغز افراد و حیوانات دارای گرایشات جنسی مختلف سازگاری دارد.

همجنسگرایی در حیوانات و رد برخی ادعا ها در این باره :

برای نشان دادن تناقض کسانی که به ظاهر با استناد به طبیعت به رد همجنسگرایی می پردازند، لازم می آید.در طبیعت و در بین حیوانات و جانوران چیزی به اسم ناموس و یا حس شرم وجود ندارد و بسیاری از انواع جانوران هستند که با خواهر، برادر و فرزندان خود علنآ و در پیش چشمان دیگران به انجام عمل سکس مبادرت می ورزند. در حالی که اگر فردی انسانی چنین کاری انجام دهد اخلاق اجتماعی و قانون عمل او را ” حیوانی” تفسیر کرده و محکوم می کنند. بعبارت دیگر اعتقاد بر این است که رفتار و منش و روابط جنسی و اشکال سکس انسانها نباید مثل حیوانات باشد. حال اگر کسی ادعا کند که چون رفتار حیوانات غریزی است و بر اساس رفتار طبیعی با هم معاشرت یا سکس دارند و بر همین اساس محدودیت های اخلاقی در عرصه سکس در اجتماع انسانها غیر طبیعی است، گوش شنوایی برای منطق خود نخواهد یافت هر چند استدلالش قوی باشد. اما مخالفان اقلیتهای جنسی وقتی به موضوع همجنسگرایی می رسند اختلاف انسان و حیوان را بکلی فراموش کرده و “طبیعت گرا” می شوند و استدلال می کنند که چون این پدیده در حیوانات وجود ندارد؟؟؟!! پس نتیجتآ همجنسگرایی صرفآ یک پدیده در بین انسانهای ” منحرف از قاموس طبیعت” و در نتیجه غیر طبیعی است.!!این دوگانگی استناد به حیوانات و طبیعت یعنی گاهی اشتیاق به مقایسه انسان و حیوانات و گاهی دوری گزینی از رفتار حیوانی را مخالفان همجنسگرایی چگونه توضیح می دهند؟؟یک ساده نگر ممکن است به داشتن عقل و مغز و قدرت تفکر انسان اشاره کند ولی این جواب قانع کننده نیست. مثلآ چرا بعضی از ادیان و فرهنگ ها صرفآ حق چند همسری به مردان را می دهند ولی به زنان نمی دهند؟ در حالی که بعضی از حیوانات که به جفت گیری با تعداد زیادی می پردازند، اصلآ جفت ثابت ندارند و نوع ماده آن حیوان هم از همان حق برخوردار است. مثال دیگر اینکه طبیعت ( یا خداوند) قدرت جنسی حیوانات را فصلی تعیین کرده طوری که در فصل و ماههای خاصی از سال تحریک جنسی می شوند در حالی که در انسان از سن بلوغ تا آخر عمر ادامه دارد و حتی زنی که آبستن هم هست باز شهوت و نیروی جنسی او بیدار می ماند و قادر به انجام عمل سکس است. اینجاست که می بینیم توسل به بهانه غیر طبیعی بودن همجنسگرایی تا چه اندازه بی رنگ است. اما خیال ” طبیعت گرایان” راحت باشد؛ همجنسگرایی در بین حیوانات هم دیده می شود.

همجنسگرایی و مذهب :

تمام مذاهب سامی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) با همجنس گرایی به طور علنی مخالفند اما برخی مسیحیان در این زمینه نظرات ضد و نقیضی دارند چنان که برخی کلیساها عقد آنان را میبندد و برخی آنان را مطرود می‌دانند و حتی تعدادی از کشیشان کلیساها خود همجنسگرا هستند البته در همه مذاهب اسلامی هم این قانون جاری نیست و به عنوان مثال درمیان پیروان مالکی که یکی از چهار مذهب مهم اهل تسنن است، داشتن رابطه بین دو مرد چنانچه یکی از آنان مردی آزاد ودیگری غلامش باشد، اشکال شرعی ندارد.

قوانین کشور ها و حقوق همجنسگراها :

اکثر کشورهای اروپا در عین به رسمیت شناختن همجنس گرایی قوانین خاصی نیز برای آنها تدوین کرده و یا در حال انجام آن هستند. برای مثال قانون ازدواج همجنسگرایان در بلژیک در سال ۲۰۰۳ تصویب شد.

در اکثر ایالت‌های آمریکا همجنس گرایان دارای مشروعیت بوده حتی دارای قوانین ازدواج هستند. رئیس جمهور قبلی آمریکا، جرج دبلیو بوش، تلاش‌هایی برای محدود کردن ازدواج همجنس‌گرایان به عمل آورد که مورد انتقاد قرار گرفت.

و در اکثر کشورهای خاور میانه و آفریقایی به دلیل قوانین اسلامی با هم‌جنس‌گرایان برخورد می‌شود.

همجنسگرایی و حقوق بشر :

تلاش های تمامی سازمانهای همجسنگرایان در سراسر جهان بر این است که ماده ها و بند هایی را در قوانین حقوق بشر به نفع همجنسگرایی بگنجانند.

در باره ی بیماری هموفوبیا ی اجتماعی :

فهرست مطالب:

--مقدمه

--عمق و ریشه هموفوبیا را بشناسیم

--هموفوبیا را توجیه نکنیم

--چه راهکاری را باید در پیش گرفت

هموفوبیا    Homophobia

تشخیص بیماری و راه علاج

هموفوبیا یک عارضه فرهنگی و نوعی نگاه به زندگی خود و دیگران است. این عارضه قابل درمان است هم در زندگی خود فرد و هم در اجتماع.

اشاره: 17 ماه مه میلادی ( 27 اردیبهشت) روز جهانی مقابله با هموفوبیا است. ایده برگزاری چنین روزی در سال گذشته شکل گرفت و پارسال در چنین روزی در بسیاری از کشورهای جهان ، مناسبت ها، اعتراضات و مراسمی برگزار شدند. چنین به نظر می آید که امسال روز جهانی مقابله با هموفوبیا بشکل گسترده تری برگزار شود. بهمین مناسبت ویژه نامه این شماره ماها را به همین موضوع اختصاص داده ایم و امیدواریم که خوانندگان به هر شکلی که امکانش را دارند در آشنایی جامعه و محیط اطراف خود با هموفوبیا بکوشند و در زدودن این عارضه کمک کنند.

مقدمه:

هموفوبیا از دو کلمه " هموسکشوال" و " فوبیا" گرفته شده است.

Homo

به همجنسگرایان و همجنسگرایی اشاره دارد.

و

Phobia

بمعنی ترس و واهمه، که به وضعیت روانی فرد اشاره دارد

پس هموفوبیا بمعنی ترس از همجنسگرایی و همجنسگرایان. و همچنین ترس از همجنسگرا شدن. اما مفهوم آن بیشتر از اینها است.

اصطلاح هموفوبیا بمعنی خشم و نفرت نسبت به همجنسگرایان، گریز از همجنسگرایی و بی ارزش و بی اعتبار دانستن گرایش جنسی به همجنس، ترس از همجنسگرایان، پیش داوری و تعصب نسبت به انسانهایی که همجنسگرا هستند، بی میلی برای بدست آوردن شناخت درست و علمی در باره پدیده همجنسگرایی و پافشاری بر تعصبات و پیشداوری به ارث رسیده در باره همجنسگرایی است.

هموفوبیا وضعیتی است که در اکثر اجتماعات بشری ریشه ای عمیق دارد و بر انسانهایی که در چارچوب هنجارهای فرهنگی حاکم نمی گنجند، ستم زیادی وارد می کند.

در اصل هموفوبیا مشکل خود همجنسگرایان نیست بلکه یک عارضه روانی است که در بین غیر همجنسگرایان دیده می شود و در جوامعی همچون کشور خود ما بدلیل ممنوعیت همجنسگرایی و عدم اطلاع رسانی در باره آن، عارضه هموفوبیا دامنگیر خود همجنسگرایان هم می شود.اما نتائج حاصله از آن بطور مستقیم زیانهای زیادی را بر همجنسگرایان وارد می کند، از غیر قانونی اعلام کردن آنها تا سرکوب فرهنگی ،خانوادگی و اجتماعی. تا ترسی که از این ناحیه در روان جمعی جامعه ایجاد می شود و حتی خود همجنسگرایان را به نفی و انکار گرایش جنسی خود وا می دارد.

هموفوبیا یک عارضه فرهنگی و نوعی نگاه به زندگی خود و دیگران است. این عارضه قابل درمان است هم در زندگی خود فرد و هم در اجتماع.

برای اینکار مهمترین مسئله

شناخت هموفوبیا است.

هموفوبیا در اصل ترس درونی فرد از نزدیک شدن به جنسیت خود می باشد بدون توجه به اینکه چنین فردی حامل کدام گرایش جنسی است. این هسته اصلی پرورش فرهنگی در جامعه است.

ترس و گریز از همجنسگرایان، ترس از همجنسگرایی، ترس از اینکه مبادا کسی فکر کند من نوعی همجنسگرا هستم، ترس از برقراری رابطه عاطفی با همجنس. همه اینها اشکال مختلف هموفوبیا هستند.

هموفوبیا به افکار، رفتار و برخوردهای ویرانگر می انجامد.

افرادی که خود را دگرجنسگرا می دانند، با تعصب و بر اساس قضاوتهای از پیش تعیین شده با همجنسگزایان برخوردمی کنند و حتی به خود اجازه می دهند که آنها را تحقیر کنند، کتک بزنند، مورد آزار و اذیت و حتی مورد سوء استفاده قرار دهند. یک پسر جوان ممکن است به خود حق دهد که همکلاسی و یا برادر و یا پسر محله که رفتار " مردانه" ندارد را بی خود و بی جهت زیر مشت و لگد بگیرد یا او را تحقیر کند یا سرکوفت بزند. این بروز همان چیزی است که آن را سکسیسم می نامند. یعنی چون یک نفر در چارچوب تعریف جامعه از رفتار مردانه و زنانه و شکل " ایده آل" مورد نظر فرهنگ اجتماعی نمی گنجد، پس سزاوار تحمل سختی و تحقیر و توهین و بی ارزشی است. این برخورد علاوه بر سکسیسم، نوعی نژاد پرستی هم هست.

هموفوبیا به ترس افراد از بیرون گذاشتن پای خود از چارچوب نرمهای موجود اجتماعی در مورد نقش جنسی و رفتار جنسی منجر می شود. تا جایی که حتی اگر کسی همجنسگرایی را هم قبول کرده باشد باز از اینکه یکی از افراد خانواده خود همجنسگرا باشد، ناراحت می شود و در بهترین حالت طرف را به پنهان کردن گرایش خود تشویق می کند. یا اگر در جمعی باشد که بر علیه همجنسگرایان صحبت می شود از اظهار نظر و اعلام مواضع خود طفره می رود مبادا که دیگران فکر کنند خود او همجنسگرا است و رفتار دیگری با او در پیش بگیرند.

بسیاری از دگرجنسگرایان تمایلی به دفاع از حقوق انسانی افراد همجنسگرا ندارند.حتی اگر همجنسگرایی را قبول داشته باشند، این هم نوعی از هموفوبیا است. همین بی میلی حتی وقتی صحبت از حقوق برابر زنان هم می شود، باز هم در میان بعضی از مردان دیده می شود

همجنسگرایان و دیگر افراد اقلیتهای جنسی در پروسه رشد و تربیت خود در خانواده و جامعه، ترس اجتماعی از همجنسگرایی و مختصات آن ( هموفوبیا) را درونی می کنند. این باعث می شود که عارضه روانی هموفوبیا در ذهن و روان خود آنها ریشه عمیقی زده، آنها را در امر پذیرش گرایش جنسی خود و کنار آمدن با آن دچار مشکل می کند.

هموفوبیا فرهنگی یک دست، خالص و تمام عیار دگرجنسگرایانه را تبلیغ، معرفی و جا می اندازد و سیستمی با اعتبار خود تعریف کرده بر اساس تبعیض، پیشدواوری و نابرابری بنا می نهد که اساس آن را مزیت بخشی به انسانهایی که تنها در چارچوب باورهای فرهنگی حاکم می گنجد، ترسیم می کند، لذا پیشداوری و تبعیض و سرکوب و نادیده گرفتن حق دیگران امری عادی و طبیعی قلمداد می شود.

هوفوبیا مسئله همجنسگرایان نیست اما دود آن بیشتر از همه به چشم آنها می رود

تعریف و تبیین همجنسگرایان و دیگر اقلیتهای جنسی بعنوان مشکل اصلی راه علاج هموفوبیا نیست چرا که اینکار نوعی فرافکنی است و مشکل را در جایی بغیر از محل اصلی آن جستجو می کند.

هموفوبیا در واقع عارضه ناپسندی است که در روابط انسانها بروز می کند و دگرجنسگرایان را به موضع گیری منفی نسبت به همنوعان خود وامی دارد . از آنجا که هوموفوبیا تعصبات ذهنی افراد نسبت به همجنسگرایی و همجنسگرایان است، بهترین راه حل این مشکل و عارضه روانی همانا درمان آن در ذهنیت افراد است.

مهمترین کارکرد سرکوب و نفی همجنسگرایان همانا باور عمومی در باره نقش جنسی انسانها است که در هموفوبیا تجلی می یابد

یادمان باشد که ریشه و علت هر سرکوب و تبیعیضی آن نیست که در انظار عموم گفته می شود و دلایلی بی پایه برایش عنوان می کنند. جامعه و ساختارهای اجتماعی موجود انسانها را در چارچوب تعاریفی خشک و محدود نگه می دارد و " زن بودن" یا " مرد" بودن" را تنها در همان چارچوب محدود می خواهد. علاج هموفوبیا راه را برای ارائه تعاریف تازه تر و گسترده تری از زن، مرد و کلآ انسان می بندد و نقش باز دارنده دارد.

عمق و ریشه هموفوبیا را بشناسیم:

هموفوبیا از طریق ایجاد ترس آموزش داده می شود

هموفوبیا تنها اطلاع و آموزش دهی غلط فرهنگی ما در باره نقش های جنسی و گرایش جنسی نمی باشد؛ بلکه مهمتر از آن ترس و وحشتی است که که بر هر فردی که چارچوب نرم های فعلی را کنار می زند و از خط قرمز آن عبور می کند، تحمیل می شود، هم از طریق انواع فشارها و هم از طریق اثرات سوء و نتائج و ضررهایی که متوجه فرد میشود از جمله خشونت، تحقیر، ایزوله کردن، متهم کردن به غرب زدگی، اشاعه فرهنگ بیگانگان و... پس نرم ها و چارچوبهایی هستند که مقابله با هموفوبیا را بسیار مشکل می کنند تا ادامه آن را تضمین کنند. شناخت این نرم ها و ارزش های حافظ هموفوبیا در مقابله با آن بسیار مهم است.

این گونه برخوردها از جانب هر کسی ممکن است اعمال شود، از جانب خانواده، دوستان، همکاران، همکلاسیان، شخصیتهای معروف و...

غلبه بر ترس تنها راه مقابله با هموفقوبیا است

خلاص شدن از دست ترس و وحشت تنها از راه رورد رو شدن با ترس و وسایل و راههایی که ترس بر فرد غلبه کرده، امکان پذیر است.

غلبه بر ترس آسان نیست اما غیر ممکن هم نمی باشد. به این دلیل آسان نیست که با عواطف و احساست فرد تا حدودی عجین شده اند. بخصوص که در جامعه اهرم هایی هستند که انسانها را از رودر رو شدن با ترس خود بر حذر می دارند. تا مبادا ترس شکنی عادت شود و آنوقت چارچوبها و هنجارهای موجود فرو بریزند.

از لحظه تولد کودک، پدر، مادر و اطرافیان همه در مورد مرد، زن و مختصات و تعاریف ذهنی و فرهنگی خود در باره زن مرد و توقعاتی که از آنها دارند را با هزار زبان و فرم مختلف به کودک گوشزد می کنند و حتی جلو همسایه و بستگان آنها را دوباره به کودک بازگو می کنند،اسباب بازی که برای هر کدام می خرند، آرزوهای خود برای آینده او که مرتب گوشزد می کنند و.... همه در جا انداختن نقش ها و هنجارهای موجود در ذهن کودک تاثیر دارند و در آینده کار خلاص شدن از آنها،که در عمق ضمیر او جای گرفته اند، را با مشکل مواجه می سازد.

هموفوبیا توسط ساختار ها و مؤسسه های مختلف تبلیغ می شود

با نگاهی جدی و عمقی به ساختارهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، محیطی، مذهبی و آموزشی موجود میتوان متوجه شد که چگونه همه اینها هموفوبیا را تبلیغ و ترویج می کنند و با هزاران قانون و نرم نوشته و نانوشته، گذر از هموفوبیا را ناممکن کرده اند.

هموفوبیا اهرم و مکانیسم حفظ وضع فرهنگی موجود است و از اصلاح فرهنگی ممناعت می کند

حضور قوی هموفوبیا در جامعه و فرهنگ مردم، باعث می شود که انسانها به این فکر نکنند که واقعآ کی هستند و چه می خواهند، تعاریف موجود را مورد سئوال قرار ندهند. ادامه حضور در چارچوب هموفوبیا باعث می شود که افراد:

در کنار انسانهای دیگر که آنها هم هموفوبیا زده هستند، باقی بمانند.

خود را از فشار، ایزوله شدن، خشونت، تهدید و رد شدن توسط دیگران در امان نگه دارند و هزینه ای هم نمی پردازند.

آنها را از مقابله با هموفوبیای درون خود معاف می کند و در نتیجه از رودر رو شدن با خویشتن خویش و احساس و نیاز دورن خود، باز می مانند.

باعث می شود که راحتر فرافکنی کنند؛ یعنی مشکل ترس عمیق درونی خود را به همجنسگرایان و دیگر اقلیتهای جنسی نسبت می دهند و آنها را مسئول ناهنجاریهای موجود معرفی می کنند.

ما هموفوبیا و تعاریف آن از نقش های جنسی را درونی می کنیم

بدون نقش های جنسی و استناد به تعاریف موجود آنها، انسانها شاید نتوانند خود و نقش جنسی خود را تعریف کنند. افراد قرنها است که با این تعاریف عادت و زندگی کرده اند. دست کشیدن از عادت نوعی ناامنی و ترس ایجاد می کند. پس کنار زدن هموفوبیا و تعاریف موجود از زن و مرد و نقش های مرسومی که از نظر فرهنگی و اجتماعی به هر کدام داده شده، باعث می شود که بسیاری از مردم در تعریف خود دچار سردرگمی شوند و نتوانند بگویند که کی هستند و چه می خواهند.

باید فرد و انسان را دوباره تعریف کرد و این کار آسانی نیست. اما اگر هموفوبیا آموزش داده شده است پس تعریف جدید از انسان هم میتواند آموزش داده شود.، اما چگونه:

هموفوبیا را توجیه نکنیم

عده ای بهانه تراشی می کنند که همیشه وضع چنین بوده یا بهانه می آورند که فرهنگ، جامعه و دین ما همجنسگرایی را نمی پذیرند. اولآهموفوبیا در همه تاریخ انسان وجود نداشته است و مهمتر از آن اینکه جامعه، دین و فرهنگ ما تافته جدا فافته ای از جوامع و فرهنگ های دیگر نیست. همین مشکلاتی که امروز همجنسگرایان کشور با آن دست بگریبان هستند، در جوامع دیگر هم وجود داشته است. اگر اینگونه بهانه توجیهی برای بی عملی خودمان باشد، بهتر است با خود صادق باشیم و با خواندن آیه های یآس دیگران را دلسرد نکنیم. اگر با تجارب جوامع دیگر آشنا نیستیم، در شماره های مختلف ماها میتوان به اندازه کافی اطلاعاتی در اینباره پیدا کرد که چگونه همجنسگرایان جوامع دیگر توانستند با تلاش و پشتکار و مبارزه سرنوشت خود را بدست گیرند.

فرهنگ و قضاوتهای هیچ جامعه ای از جمله جامعه خود ما ثابت نبوده و نیست. تغییر شرایط امکان دارد و بدون شک رخ خواهد داد اما سرعت تحولات بستگی به این دارد که چه تعداد از افراد از حاشیه نشینی و گوشه گیری بدر آیند و نیرو و امکانات خود در جهت تغییر شرایط بکار گیرند.

هیچ مذهبی ، در هیچ زمانی (از جمله اسلام )، هیچوقت قرائتی یکدست از احکام و اصول خود ارائه نداده است. امروز هم می بینیم که قرائت آقای مصباح یزدی با قرائت احمد قابل از قوانین و دستورات اسلام زمین تا آسمان فاصله دارد.

روانشناسان ، روانکاوان و پزشکان ما باید به مسئولیت خود عمل کنند

هر چند که تعداد زیادی از روشنفکران و افراد تحصیل کرده در کشور از زاویه گناه و آخرت با موضوع همجنسگرایی برخورد نمی کنند اما درصد بالایی از این افراد کماکان معتقدند که همجنسگرایی یک نوع اختلال هورمونی و یا روانی است. همینطور بسیاری از خانواده ها برای " مداوای همجنسگرایی" فرزند خود او را به روانکاو و پزشک مراجعه می دهند. روانشناسان و روانکاوان و پزشکان با سواد بخوبی می دانند که همجنسگرایی اختلال هورمونی و یا روانی نیست و این را در مطب های خود به کسانی که به آنها مراجعه می کنند، گوشزد می کنند. ولی این کافی نیست. اعلام صریح مواضع در قالب بیانیه و در روزنامه ها و خط بطلان کشیدن بر این تصور غلط عمومی نه تنها در خدمت مقابله با هموفوبیا است بلکه در جهت اصلاح فرهنگ عمومی جامعه تاثیر وافری دارد. بهرحال بسیاری از مردم به اشتباه با استناد به روانشناسی دیدگاه منفی خود در باره همجنسگرایی و همجنسگرایان را تنظیم کرده اند پس روانشناسان ما وظیفه اخلاقی ، اجتماعی و فرهنگی دارند که حداقل برداشتها و تصورات رایج غلط از اصول و دانش رشته خود (روانشناسی و پزشکی) را اصلاح کنند. چنین اقدامی میتواند در باز شدن بسیاری از اذهان کمک کند.

همجنسگرایی هیچ نقشی در اضمحلال فرهنگها نداشته است

همجنسگرایان بعنوان یک اقلیت اجتماعی و در حاشیه نگه داشته شده، هیچ نقشی در اضمحلال فرهنگ کشور خود نداشته و ندارند. اگر مسئولیتی باید متوجه کسی شود قبل از هر چیز این مسئولیت بعهده سیاستمداران و برنامه ریزان اقصادی و فرهنگی است.

هر کسی باید سئوالاتی از خود بپرسد:

از چه می ترسم؟ اینکه اگر از همجنسگرایان حمایت کنم ممکن است خودم را به همجنسگرایی متهم کنند؟ همین ترس تا چه اندازه دیگر ابعاد زندگی ام را در بر گرفته؟

چه چیزی مرا از کنار گذاشتن نقش های اعطایی در مورد زن بودن و یا مرد بودن باز نگه می دارد؟ ماندن در چارچوب توقعات اجتماعی فعلی چه تاثیری در زندگی خودم داشته است؟ آیا شکل دیگری هم میتوان رفتار کرد؟

در کودکی و نوجوانی چگونه تصوراتی از زن بودن و مرد بودن توسط دیگران در ذهن من کاشته شده؟ آیا این تصورات درست بودند/هستند؟ این تصورات تا چه اندازه در محدود بودن خود من در زندگی خصوصی و اجتماعی و خانوادگی مؤثرند؟

چه چیزی مرا از ابراز عشق و دوستی به آن جنسی که خود میخواهم محروم می کند؟

چه چیزی مرا از موضع گیری صریح و علنی در دفاع از حقوق همجنسگرایان باز می دارد؟

اگر خودم همجنسگرا بودم و یا نقش های ظاهری یک دگرجنسگرا را بازی نمی کردم چه تفاوتی در زندگی شخصی احساس می کردم؟

همجنسگرایان هم بشر هستند چرا در دفاع از حقوق بشر و دمکراسی، آنها را مد نظر قرار نمی دهم؟

سعی کن که یک لحظه بدون توجه به وضعیت فرهنگی، خانوادگی و سیاسی حاکم، به عمیق ترین احساس خود در تنهایی اعتراف کنی.

بیاد داشته باش که ترسی که در ذهن داری (از اینکه مبادا دیگران بفهمند یا چه اتفاقی ممکن است بیفتد) خیلی بزرگتر از ترس واقعی است.

سعی کن بر ترس اینکه حمایت از یک گروه سرکوب شده ممکن است خود تو را هم قربانی کند، غلبه کنی.

چه راهکاری را باید در پیش گرفت:

. گروهی از افراد همفکر خود پیدا کن و یک تشکل کوچک همفکر و حمایتی برای هم بوجود آورید یا اگر گروهی را می شناسی به آن ملحق شو. قرار ملاقات گروهی تعیین کنید که مثلآ هفته ای یا دو هفته ای یکبار دور هم جمع شده و در باره هموفوبیا، مسائل جنسی ، زندگی خصوصی انسانها، محرومیت جنسی در جامعه و...... با هم صحبت و تبادل نظر کنید. اگر کتاب یا نوشته خوبی سراغ دارید آن را به هم برسانید و در مورد موضوع آن بحث و گفتگو کنید. ممکن است بعد از مدتی افراد جدیدی را برای ورود به گروه خود انتخاب کنید یا هر کدام از شما خود یک گروه جدید بوجود آورد. در خانواده ، جمع های همکلاسی و همکاران مسائل را مطرح کن. از مواجه شدن با تهمت و متلک پرانی دیگران واهمه نداشته باش. بعد از آنکه به دانش تو اگاه شدند، به حرفهایت گوش می دهند. اگر امکان برگزاری کارگاهی برای سخنرانی یا بحث و گفتگو داری، برای تحقق آن اقدام کن. یا اگر امکان نوشتن مطلب و مقاله در سایت یا روزنامه ای را داری، کوتاهی نکن. همه اینکارها در پخته تر شدن خودت و کسب تجربه کمک زیادی می کند و معنی جدیدی به زندگی ات می دهد.

جدیت در عمل:

از بحث و گفتگو با اطرافیان در باره هموفوبیا و حقوق اقلیتهای جنسی واهمه نداشته باش. نشان بده که در مواضع و دیدگاه خود جدی هستی. گاهی اوقات افراد در ظاهر تمایلی به بحث جدی در اینباره ندارند وبا شوخی و جوک از کنار قضیه رد می شوند. در اکثر مطلق موارد اینگونه افراد از هیچ گونه دانش و اطلاعات جنسی برخوردار نیستند و از این می ترسند که با وارد شدن در بحث کم دانشی اشان بروز کند. بدون آنکه قضیه را به رخ آنها بکشانی، صبور باش و با متانت مسائل را توضیح بده. به آنها بگو که اگر سئوالی یا ابهامی دارند میتوانند از تو بپرسند. اگر طرف تحصیل کرده است بگو که یک تحصیلکرده باید حداقل دانش و اطلاعات جنسی را داشته باشد یا بدون شناخت قضاوت نکند. مجلات و کتابهایی که سراغ داری را به طرف معرفی کن.و هر ابتکار دیگری که خود بهتر می دانی.

این ایده که افکار تو هیچ تآثیری در این اجتماع ندارد و نخواهد داشت، را قبول نکن. همه ما با این بهانه از جانب دیگران برخورد داشته ایم که ما کاری نمی توانیم بکنیم یا افکار و گفته های ما عملی نیستند. مقابله با هموفوبیا یعنی نفی سرکوب بخشی از انسانها است که بشکل دیگری احساس می کنند و مهمتر از ان چنین اقدامی از جا خوش کردن هیولای هموفوبیا در جان خودت جلوگیری می کند. با نفی علنی هموفوبیا خود را در سرکوب فرهنگی بخشی از هموطنانت شریک نمی کنی.

ترسی از این نداشته باش که مثلآ بگویی: " من می دانم که ممکن است خیلی ها با من مخالف باشند اما این اعتقاد و باور من است که....

و یا: " به اعتقاد من تبعیض نسبت به همجنسگرایان غلط است." و یا : " به اعتقاد من همجنسگرایان باید آزادی داشته باشند و در کشور قانونی شوند." یا " من با اعدام و سرکوب همجنسگرایان مخالف هستم چرا که......"

و یا : فکر نمی کنی که هر انسانی باید آزاد باشد که به هر کسی که خودش دوست دارد عشق بورزد؟ من که اینطور فکر می کنم."

قضیه و داستان خودت را به دیگران تعریف کن؛ اینکه قبلآ چگونه فکر می کردی، چی شد که با هموفوبیا و مضرات آن آشنا شدی، اینکه فاصله گرفتن از هموفوبیا چه تاثیر مثبتی در زندگی خودت داشته.

بر برابری ارزش انسانها فارغ از احساس و گرایش جنسی اشان تآکید کن.

فراموش مکن که:

همه افرادی که با آنها صحبت می کنی به تو روی خوش نشان نخواهند داد. بعضی ها علاقه و توجه نشان می دهند چون دوست دارند که چیزهای تازه و جدید یاد بگیرند. اما بعضی ها آنچنان غرق تعصبات و پیش داوری خود هستند که حرفهایت تاثیری در آنها نخواهد داشت. پس توقع مناسب از برخورد دیگران داشته باش تا بعدآ دلسرد نشوی.

حالا وقت عمل و تجربه است. موفق باشی.

تفاوفت اصلی میان همجنس باز و همجنسگرا

همجنس گرایی و همجنس بازی

همجنس گرایی یا تعلق عاطفی و جنسی به جنس موافق ؛ امروزه دیگر لغت نامانوس و نا آشنایی به نظر نمی رسد. امروز در اقصی نقاط جهان ؛ هم جنس گرایان به عنوان بخشی از شهروندان جامعه زندگی می کنند و بسیاری جوامع حقوق آنان را به رسمیت شناخته اند.

اما در این زمینه با دو لغت و دو تعریف کاملا مجزا روبرو هستیم که گاهی به غلط مترادف هم تلقی می شوند. در تعریف نخست ؛ همجنس گرایی ؛ با داشتن بار معنایی گرایش ؛ به یک گرایش و کشش فطری اشاره دارد که می بایست لزوما در نهاد فرد قرار داشته باشد. اما همجنس بازی ؛ با همراه داشتن بار معنایی لغت بازی ؛ به یک تفنن جنسی و یک متد ارضا نیازهای عاطفی و جنسی اشاره می کند.

فطری یا انتخابی جدل از آنجا آغاز می شود که همجنس گرایی در برابر این سوال قرار می گیرد. فطری یا انتخابی ؟

اگر تمایل فطری ؛ عاطفی و جنسی به جنس مخالف را حالت ایده آل و معمول فرض کنیم و بپذیریم که کشش و جاذبه به جنس مخالف درست همانند داشتن دو دست و دو پا و یک بینی نشانه سلامت جنسی و ژنتیکی انسان محسوب می شود ؛ می توانیم همجنس گرایی را یک حالت فطری و ژنتیکی خاص بنامیم.

البته لازم به ذکر است که کماکان در این تعریف همجنس گرایی به عنوان یک حالت خاص محترم و همجنس گرا به عنوان یک انسان صاحب حق و حقوق کامل شهروندی محسوب می شود.

همجنس گرایی به عنوان یک انتخاب

اما اگر تمایل جنسی و عاطفی به جنس موافق را یک نوع از انواع ارتباطات قابل انتخاب انسانی در نظر بگیریم ؛ با این تعریف که هر انسانی که بخواهد می تواند آن را به عنوان یک تنوع و یک راه ارضا غرایض خود انتخاب کند ؛ در این صورت همجنس گرایی را یک متد قابل انتخاب دانسته ایم.

در این حالت باید بپذیریم که تمایل به جنس موافق نیز همانند تمایل به جنس مخالف در نهاد فطری اکثریت انسان ها وجود دارد و تنها این روش های تربیتی بوده که یکی را بارور کرده و دیگری را خفته نگه داشته است. بر همین اساس هر لحظه ممکن است تحت شرایط اجتماعی و فرهنگی و تربیتی ؛ این حس فروخفته بالفعل گردد و در تمایلات انسان نمود پیدا کند.

همجنس گرایی نمی تواند انتخابی باشد

روش های تربیتی و تاثیر تربیت در زندگی انسان از گذشته تا به امروز درگیر محدودیت هایی ست که بر همین اساس نمی توان پذیرفت همجنس گرایی هم دقیقا همانند تمایل به جنس مخالف در نهاد همه انسان ها و به همان شدت وجود داشته باشد.

انحصاری بودن روش های تولید مثل به ارتباط زن و مرد ؛ باعث شده است که ایده آل ترین تعریف خانواده در انحصار تمایل به جنس مخالف قرار گیرد و چون روش تولید مثل ؛ یک بحث تربیتی نیست ؛ می توان نتیجه گرفت که همجنس گرایی که حالت خاص از تمایلات جنسی و عاطفی ست نه یک حالت عمومی.

همجنس گرایی بیماری نیست

بیماری حالت خاصی از شرایط ژنتیکی و روانی ست که به دلیل مشکلاتی که برای فرد مبتلا فراهم می کند نیازمند درمان است و اصولا -حتی با شانسی بسیار اندک- با درمان قابل معالجه است. اما همجنس گرایی با اینکه یک حالت خاص ژنتیکی و روانی ست اما نیازمند درمان نیست و اصولا با درمان قابل معالجه نیز نمی باشد. پس از تعریف بیماری خارج است.

همجنس بازی چیست ؟

همجنس بازی ؛ انحراف جنسی ناشی از شرایط اجتماعی ؛ فرهنگی و تربیتی ست که در فردی که فطرتا همجنس گرا نیست ظهور می کند. مثلا در شرایط فشار و سختگیری پیرامون مسائل جزئی جنسیتی ؛ افرادی به ناچار و به علت دسترسی بهتر به هم جنسان خود ؛ برای ارضا غرایض جنسی به همجنس بازی روی می آورند. در این حالت اگر این شرایط ادامه پیدا کند ؛ فرد به این شرایط عادت کرده و فطرت اصولی جنسی اش که همانا تمایل به جنس مخالف است به مرور تضعیف می شود و به غلط تصور می شود که این فرد همجنس گراست.

همین طور در شرایط بی بند و باری جنسی ؛ همجنس بازی بسیار مشاهده شده است. فرد در این شرایط به دلیل غوطه ور شدن در مسائل جنسی ؛ دچار یک تنوع طلبی بیمار گونه می شود و به انحرافات جنسی دچار می شود. انحرافات مازوخیستی ؛ آزار طلبی و همجنس بازی شایع ترین نمونه های انحرافات در شرایط بی بند و باری جنسی هستند.

دیگر عامل جدی بروز انحراف همجنس بازی ؛ عدم آگاهی کافی از روش ها و اصول ارتباط جنسی کامل و سالم با جنس مخالف است. معمولا زنانی که در ارتباط جنسی خود با مردان دچار یک نوع مردسالاری عمیق جنسی و به نوعی بهره کشی و آزار شده اند و حقوقشان در آمیزش جنسی به هیچ گرفته شده است ؛ پس از مدتی دچار سرد مزاجی و زدگی و ترس از روابط جنسی می شوند. در این مواقع احتمال خطر همجنس بازی به وجود می آید. چون در این گونه موارد فرد به یک نفر از جنس خود بیشتر و بهتر می تواند اعتماد کند و نزدیک شود.

پس همجنس بازی بر خلاف همجنس گرایی یک بیماری محسوب می شود که مانند همه بیماری های روانی نیازمند درمان است.
هم جنس گرایی محترم است

به نظر می رسد کمتر کسی باشد که همجنس گرایان را به عنوان انسان هایی صاحب حق و حقوق شهروندی به رسمیت نشناسد. همجنس گرا انسانی است که بنابر نوع خلقتش و بر اساس غریضه و فطرت خدادادی ؛ به همجنسان خود متمایل است و این هرگز نمی تواند به عنوان جرم و انحراف تلقی شود.

البته چون همجنس گرایی هم در جواعی مانند جوامع ما یک نوع تابو و گناه تلقی می شود ؛ معمولا افراد همجنس گرا تا سالهای سال در یک ابهام عذاب آور جنسیتی و چه بسا مورد سو استفاده و آزاد قرار می گیرند. به همین دلیل ایجاد آموزشهای دانشگاهی و مدرسه ای در این زمینه و تشریح نشانه های آن ضروری به نظر می رسد. همین طور وجود نهادی خاص که به صورت یک سازمان غیر دولتی به امور همجنس گرایان رسیدگی کرده و متولی امور آنان باشد ؛ صد در صد الزامی ست.

منبع : شرح

روشن گرایی پیرامون مقابله با همجنسگرا هراسی

یک دقیقه مغزمون رو خالی کنیم، همجنس گرا هراس ها که هستند، کجا هستند، چه میزان قدرت اجرایی دارند. واقعیت این است که بخشی از همجنس گرا هراسان همجنس گرا هستند،


واقعا کسی که از خودش می ترسه چه کار میتونه بکنه، این افراد معمولا آنقدر گرفتار و عصبی هستند که از پس امور روزانه خودشون برنمیان، معمولا اگر فوتشون کنید وا میرن و ولو میشن. دسته دیگر همجنس گرا ستیزان غیر همجنس گرا هستند که دیدگاه ها مذهبی دارند، این فراد هم گرفتار و ناتوان تر از گروه اول هستند، فکر میکنید این ارازل که جز حسینیه و مسجد رفتن کاری ازشون ساخته نیست چه قدر توان دارند، یک کم اگر قلدر معاب باشید میتونید کمرشون رو بشکنید، افراد غیر مذهبی هم که دستشون به جایی بند نیست، هر روز باید پاشند ببینند حکومت چطور روی سرشون خراب کاری میکنه، اینها هم به نوع دیگری گرفتار روزمرگی هستند و فرصتی برای فعالیت علیه همجنس گرایان ندارند، آخه از دست یک جامعه معتاد و فاسد و مریض و روانی چه کاری بر میاد که حالا بخواند علیه همجنس گرایان کاری کنند اینها اگر از پس زندگی خودشون بربیان هنر کردند، هراس ما از همجنس گرا هراسان در ایران به خاطر قدرت آنها نیست بلکه به خاطر ضعف ما است، اگر یک تکانی به خودمون بدیم میتونیم از همه اینها سر باشیم و در این صورت باید هم بترسند، آنقدر بترسند که بمیرند.

جا داره اینجا اشاره کنم که احمدی نژاد هم راست گفته که :

احمدی نژاد می گه من نگفتم توی ایران همجنسگرا نداریم. گفتم ما توی ایران، همجنسگرا، اینطوری كه توی غرب هست نداریم.

خوب راست گفته.

منظورش این بوده كه توی غرب همجنسگراها حق و حقوقی دارند. راحت زندگیشون را می كنند. با هم ازدواج می كنند. كلابهای مخصوص به خودشون را دارند.

اما همجنسگراهای ایرانی كنج خونه نشستند. ارتباطات مخفیانه با هم دارند. یا مأمورها دنبالشونند. می ریزند توی مهمونیهاشون و دستگیرشون می كنند. یا دستگیر شده اند و با صدتا انگی كه بهشون می چسبونند اعدام و سنگسارشون می كنند.

خوب كجای حرف این آقا غلط بوده؟! ما توی ایران كه مثل غرب همجنسگرا نداریم.

منبع : http://aynepesar.blogspot.com/

منابع هم پیمان . دوست و یا مرتبط :  www.5pesar.wordpress.com

فرزند کروبی : قصد دارند با خوراندن مواد سمی پدرم را به سرطان مبتلا کنند .

حسین کروبی روز جمعه ۳ اردیبهشت (۲۳ آوریل)در مصاحبه با بی بی سی فارسی گفت که حال پدرش خوب است و کوچکترین بیماری ندارد.


اما او این شایعات را تهدید "بسیار جدی" علیه پدرش دانست و از اینکه "اینها بخواهند برنامه ای برای آقای کروبی بچینند و الان دارند زمینه چینی می کنند" ابراز نگرانی کرد.

حسین کروبی، همچنین از وارد کردن دارو هایی از کشور روسیه برای "ترور فیزیکی افراد" از سوی نیروهای خودسر در ایران خبر داد.

آقای کروبی درباره این دارو ها به بی بی سی فارسی گفت که احتمالا این دارو ها از نوعی است که قبلا برای کشتن الکساندر لیتویننکو، مامور اطلاعاتی روسیه، که در لندن به قتل رسید، استفاده شده است.

او این خبر را در حد "شنیده ها" دانست اما تاکید کرد که همین که روزنامه کیهان و کسانی که وابسته به مراکز قدرت هستند چنین خبری را پیشگویی می کنند، این خودش معنای مهمی دارد.

آقای لیتویننکو که از مخالفان سیاسی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور سابق روسیه بود، در سال ۲۰۰۶ در لندن مسموم شد.

همان زمان مقام های دولتی در بریتانیا، قتل او را به مقامات دولتی روسیه نسبت دادند.

همچنین، رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی، هم با تاکید بر سلامت کامل مهدی کروبی، این شایعات را جنگ روانی دانست و از طراحی "توطئه ای" علیه آقای کروبی، ابراز نگرانی کرد.

فایل صوتی مصاحبه با حسین کروبی:

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/04/100423_l42_karoubi_health_hossein_karoubi.shtml

نا گفته هائی از یکی از بازداشتی های کهریزک در خصوص 4 تن از شهدای سبز

یک پدر و پسر قبل از ما در کهریزک بودند. می گفتند که مدت یکماه در آنجا بوده اند. آنها را پس از تظاهرات [خرداد ماه] دستگیر کرده بودند. پدر طی زمانی که ما در کهریزک بودیم مرد. حدود ۵۰ تا ۵۵ سال داشت. ما تنها سه روز پس از مرگش فهمیدیم. پسرش چیزی درباره مرگ پدرش نمی گفت تا بتواند سهم غذای او را بگیرد. بیشتر نمی دانم. ما وقت صحبت کردن نداشتیم. فشار آنقدر زیاد بود که ما فقط به فکر این بودیم که کجا بایستیم.


امیر جوادی فر با ما بود. او بلند قامت و خوش سیما بود. آرواره اش شکسته بود و برای خوردن مشکل داشت. ما قطعات ریز نان را به دهانش می گذاشتیم تا کمکش کنیم بخورد. او بسیار ضعیف بود و نمی توانست تند راه برود. به همین خاطر مرتب کتکش می زدند. به من گفت که نمی تواند با چشم راستش ببیند. این روز سومی بود که در کهریزک بودیم. چشمش عفونت کرده بود. سعی کردیم مراقبش باشیم و او را نزدیک در”قرَن” نشاندیم تا هوا بخورد. زمانی که ما را به اوین بردند، جوادی فر بیهوش بود. ما مجبور شدیم او را تا اتوبوسها حمل کنیم. جوادی فر در اتوبوس دیگری با دوستم بود و در اتوبوس مرد. ما جسدش را در حیاط دیدیم.

محسن روح الامینی هم با ما بود. او سرگیجه داشت. به سرش ضربه زیاد زده بودند. او گفت که در تظاهرات دستگیر شده است. اما نمی فهمید که چرا آنجاست. به قدری شکنجه شده بود که کمرش عفونی شده بود و پر از جوشهای چرکی بود. می توانستم پشتش را ببینم. ما همگی کم و بیش برهنه بودیم. پوست پشتش عفونی و پاره شده بود. ما همگی کتک خورده بودیم اما محسن را در خیابان هنگام دستگیری به شدت زده بودند. به نظر می رسید که چندین شکستگی استخوان داشته باشد. محسن به من گفت که چه کسی هست [فرزند یکی از مقامات عالیرتبۀ نظام]. فکر کردم دارد سربه سرم می گذارد. همگی در حیاط بودیم. نمی دانست که به آنها بگوید کیست یا نه. به او گفتم که نمی دانم باید بگوید یا نه. نمی دانم که به آنها گفته بود یا نه. اما بعضی مواقع او را صدا می زدند. دیگران را هم صدا زده و کتک می زدند. او در میان کسانی بود که بیشتر صدایشان می زدند. آخرین باری که او را دیدم زمانی بود که ما را به اوین بردند. زمانی که ما را به اوین بردند، امینی تقریبا بیهوش بود. ما مجبور شدیم او را به اتوبوس حمل کنیم. محسن وقتی که به اوین رسیدیم مرد. او خیلی تشنه بود و ما مدام تقاضای آب کردیم ولی کسی به ما توجه نکرد. وقتی که از اتوبوس خارج شد به شدت بالا آورد. او در حیاط اوین مرد. ما چک کردیم. رئیس زندان او را با همان حالت پس فرستاد کهریزک.

محمد کامرانی هم با ما زندانی بود. ما همگی در اندرزگاه بخش یک [زندان اوین] بودیم. کامرانی در اتاق ۵ بود و روی تخت دوم می خوابید. حالت تهوع داشت. خیلی حالش بد بود و هر روز بیمار بود. دو روز پس از اینکه ما را به اوین بردند او بیهوش شده بود. می توانستی آثار کبودی را روی بدنش، دستهایش و بازوانش ببینی. شانه اش زخمی و عفونی شده بود. او را به بهداری اوین بردند. بعد که درباره او پرسیدیم گفتند که در بهداری است. او را به بیمارستان بردند و در آنجا مرد. کامرانی بسیار آرام و مودب بود. احتمالا حدود ۱۹ سال داشت.


http://rahekargar.wordpress.com/2010/04/15/nawi-1265/

سیاست کنترل جمعیت توطئه اسرائیل بود برای تضعیف ج.اسلامی و تشیع !!!

سايت رجا نيوز در مطلبي با عنوان چند بچه كافي است در دفاع از صحبتهاي اخير احمدي نژاد مبني بر اشتباه بودن سياست كنترل جمعيت موارد قابل تاملي را عنوان كرده كه از جمله آنها اشاره به توطئه و نقشه خارجي بودن اين سياست است! همچنين در بخش ديگر از اين مقاله به نقل از خميني آمده است :

:«مملكت ايران 35 ميليون حالا مى گويند جمعيت دارد. وسعتش آنقدر است كه براى صد و پنجاه ميليون تا دويست ميليون جمعيت كافى است. يعنى اگر دويست ميليون جمعيت داشته باشد، در ايران به رفاه زندگى مى‏كنند.»(صحیفه امام - جلد7 - صفحه 393)

بخش جالب مطالب مندرج در رجا نيوز :

*نظر رهبر انقلاب درباره کنترل جمعیت

همان سال ها پرسشی از رهبر انقلاب در مورد سیاست کاهش جمعیت مطرح شد. متن این پرسش و پاسخ با آیت الله خامنه ای در آن بازه زمانی در کتاب "کاهش جمعیت؛ ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین" نوشته علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني آمده است.

در این کتاب با اشاره به سیاست کاهش جمعیت به نقل از آقای خرازی این گونه می خوانیم:

«من‌ با حضرت‌ آية‌ الله‌ خامنه‌اي‌ ملاقاتي‌ داشتم‌ و ايشان‌ فرمودند: من‌ حدس‌ مي‌زنم‌ كه‌ اين‌ يك‌ نقشه‌ خارجي‌ باشد و با اين‌ امر موافق‌ نيستم‌. و در ملاقاتي‌ كه‌ با جناب‌ حجّة‌الإسلام‌ و المسلمين‌ آقاي‌ رفسنجاني‌ داشتم‌ ايشان‌ را راجع‌ به‌ خطر اين‌ امر گوشزد كردم‌؛ ايشان‌ گفتند: اين‌ يك‌ نظري‌ است‌. و ديگر گفتاري‌ نداشتند.»

خرازی با اشاره به این اظهار نظرها می گوید:«من‌ معتقد هستم‌ كه‌ اين‌ طرح‌، يك‌ نقشه‌ استعماري‌ و توطئه‌ ابرقدرتها مي‌باشد، و بي‌رابطه‌ با آن‌ جلسه‌اي‌ كه‌ در اسرائيل‌ جهت‌ كنترل‌ جمعيّت‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ تشكيل‌ شد، نمي‌باشد. مخصوصاً اين‌ طرح‌ زماني‌ در ايران‌ به‌ اجراء در آمد كه‌ چهارماه‌ بعد از آن‌ نقشه‌اي‌ بود كه‌ در اسرائيل‌، كنفرانس‌ آن‌ تشكيل‌ گرديد.»

نگارنده کتاب همچنین به مسائل زیادی در این حوزه اشاره می کند. او می نویسد:«تنها جائي‌ كه‌ شعار "فرزند كمتر، زندگي‌ بهتر" وجود ندارد اسرائيل‌ است‌. این مسئله شاید در مورد وهابیت و مناطق مرزی ایران نیز مصداق داشته باشد که البته برخی نگرانی های امنیتی را هم در این صورت در پی دارد.


متن كامل : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=48634

خبر فوری : اعتراضات مردمی و شعارهای ضد دولتی ساعاتی پیش در تهران

در آستانه 11 اردیبهشت باز هم معترضان تهرانی حصب اتفاق از فرصت برای اجرای یک برنامه ضد دولتی استفاده کردند . بر اساس آخرین خبر دریافتی از یکی از دوستانم ساعاتی پیش در حد فاصل تجریش تا پل پارک وی به دلیل ترافیک شدید مردم تهران شعار یاحسین میرحسین سر دادند . خبرهای تکمیلی احتمالا تا ساعاتی دیگر .

با حکم دادگاه ج.اسلامی یک روحانی دیگر خلع لباس و به خارج از قم تبعید شد .

کلمه: حکم حجت الاسلام میراحمدی از روحانیون استاد دانشگاه شهر قم صادر شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، حکم وی در روز پنج شنبه دوم اردیبهشت ابلاغ شد که طبق آن به خلع لباس از روحانیت و تبعید بیرون از قم به مدت ده سال محکوم شده است .

حجت الاسلام میراحمدی که از اساتید دانشگاه در استان قم است چند روز بعد از مراسم چهلم آیت الله منتظری توسط مامورین اطلاعات دستگیر شد و بعد از مدتی آزاد شد . وی در سرکلاس درس با یکی از دانشجویان دانشگاه مفید قم که به آیت الله منتظری رضوان الله تعالی علیه اهانت کرده بود مباحثه کرده بود و انتقادهایی را به شرایط حاکم وارد کرده بود . وی فردای آن روز توسط مامورین اطلاعات قم دستگیر و پس از چندی آزاد شد اما این حکم روز گذشته به او ابلاغ شد.

بعد از آقای احمد پور این دومین نفر از روحانیون وابسته به آیت الله منتظری است که خلع لباس می شود .

ج.اسلامی تحت فشار فعالان حقوق بشر درخواست عضویت در شورای حقوق بشر را پس گرفت

بدنبال فشار برخی فعالان و سازمان های حقوق بشر و کشورهای غربی، ایران درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را پس گرفت.

خبرگزاری های رویترز و آسوشیتدپرس به نقل از دیپلماتهای سازمان ملل متحد گزارش کرده اند که ایران به سایر هیات های آسیایی اطلاع داده که از نامزدی عضویت در شورای حقوق بشر که متشکل از 47 کشور و ناظر حقوق بشر در سراسر جهان است صرفنظر می کند.

برخی دیپلماتهای کشورهای غربی علت تغییر نظر ایران را عدم توانایی این کشور در اخذ حداقل رای لازم برای عضویت در این شورا ذکر کرده اند که می توانست موجب شرمساری تهران شود.

این در حالیست که طی چند ماه گذشته بسیاری از فعالان و سازمان های حقوق بشر خواهان جلوگیری از عضویت ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بودند.

شیرین عبادی وکیل و فعال حقوق بشر در اردیبهشت گذشته طی نامه ای به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد خواستار رد درخواست ایران برای عضویت در شورا شد تا به این ترتیب مقام های این کشور "متوجه عملکرد نادرست خود بشوند."

وی با متهم کردن ایران به نقض حقوق بشر بخصوص پس از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته پرسیده بود: "آیا حکومتی که تاکنون به قطعنامه های سازمان ملل متحد بی توجهی کرده و آنها را نادیده گرفته، می تواند نسبت به اجرای حقوق بشر در سایر ممالک قضاوت درستی داشته باشد؟"

مقام های ایران تاکنون رسما اظهار نظری درباره این تجدید نظر نکرده اند.

با کناره گیری ایران تنها چهار کشور برای کسب چهار کرسی قاره آسیا در شورای حقوق بشر باقی می مانند که به این ترتیب رقابتی بین آنها نخواهد بود.

این چهار کشور عبارتند از: مالزی، مالدیو، قطر و تایلند.

این رای گیری قرار است در 13 مه در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد انجام شود.

مقام های ایران اتهام نقض حقوق بشر در این کشور را رد می کنند.

محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه روز جمعه جمهوری اسلامی را پرچمدار حقوق بشر در دنیا دانست.

وی در اواخر بهمن ماه نیز در نشست شورای حقوق بشر در ژنو با دفاع از نحوه مقابله حکومت ایران با اعتراضات پس از انتخابات، برخورد با معترضان را در چارچوب موازین حقوق بشر دانسته بود.

وی همزمان با برگزاری نشست شورای حقوق بشر، به تلویزیون سی ان ان گفت: "هیچ کس به خاطر اعتراض در ایران زندانی نیست. تنها دلیلی که افراد به خاطر آن زندانی می شوند، خشونت است که همراه با اعتراض ها بوده است."

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/ ... ghts.shtml

سه خبر کوتاه

- میر حسین موسوی در تازه ترین اظهار نظر خود گفت : فشارها بر مردم و رسانه ها نتوانسته از پیشرفت و توان جنبش سبز بکاهد .


- آیت الله صافی گلپایگانی:دیدار با احمدی نژادشرعا حرام است

- تهران ، شهر طلاق های موفق ! 25% از ازدواج ها در تهران به طلاق منجر میشود .

هم اکنون 30000 زن داوطلب آزمایش علمی سینه لرزانی و رابطه پوشش با زلزله شده اند .

30000 زن داوطلب از تمام دنیا و بخصوص آمریکا در واکنش به سخنان احمقانه برخی از آخوندها و مقامات تهران در آزمایش عملی سینه لرزانی در آمریکا شرکت میکنند تا اثبات کنند عدم پوشش به اصطلاح مناسب زنان باعث زلزله نمیشود . این خبر اکنون از مهمترین خبرهای روز جهان است که با حماقت های رژیم تهران گره خورده است .


۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

اپوزیسیون زیمبابوه احمدی نژاد را به پشه مالاریا تشبیه کرد !

زیمبابوه؛ دعوت از احمدى نژاد مانند دعوت از پشه براى درمان مالاريا


به گزارش روزنامه دیلی نیوز چاپ زیمبابوه، حزب ام دى سى این کشور متعلق به نخست وزير مورگان چانگرای، دعوت از احمدى نژاد به زیمبایوه براى افتتاح نمايشگاه بازرگانى بين المللى در اين كشور را بشدت محكوم كرد و گفت، دعوت از این فرد مانند دعوت از پشه براى درمان مالاريا است.

پیش تر اعلام شده بود که احمدى نژاد قرار است روز جمعه 23 آوریل نمايشگاه بين المللى بولاوايو در دومين شهر زيمبابوه را افتتاح كند.

مورگان چانگرای دعوت از احمدی نژاد را يک رسوايى سياسى بزرگ برای کشورش توصيف کرد و خطاب به رابرت موگابه رئيس جمهور اين كشور گفت، ما انتظار داریم که مقامات کشور از همكارى با ظالمان دست بردارند.

وی گفت، دعوت از احمدى نژاد قطعا پيامی اشتباه از سوی کشور ما برای مردم آفريقا و بقيه جهان است. احمدى نژاد فردی است که ارزشهاى حقوق بشر را ناديده مى گيرد. وى در کشورش به عنوان يک خشونت طلب، پايمال كننده حقوق انسانی و جلاد مخالفان شهرت یافته است.

مورگان چانگرای افزود، دعوت از مرد مستبد رژيم حاکم بر ایران به يک اجتماع سرمايه گذارى مانند دعوت از پشه براى درمان مالاريا است. سفر این فرد به کشور ما نه تنها توهينى به مردم زيمبابوه، بلكه توهينى آشكار به مردم مظلوم ايران است.

ایران پرس نیوز

تست هوش تصویری . شاید تو هم بتوانی صورت 9 انسان را پیدا کنی


انتقام لختی پسر 12 ساله از قاتل لاکپشت

یک روز پسری دوازده ساله که لاک پشت مرد ه ای را که ماشین از رویش رفته بود را با نخ می کشید وارد یکی از ....خانه های آمستردام شد و گفت:


- من می خواهم با یکی از خانم ها سکس داشته باشم. پول هم دارم و تا به مقصودم نرسم از اینجا نمی روم

گرداننده آنجا که همه "مامان" به او می گفتند و کاری با اخلاقیات و اینجور حرفها نداشت اندکی فکر کرد و گفت:

- باشه یکی از دخترها رو انتخاب کن

پسر پرسید: هیچکدامشان بیماری مسری که ندارند؟

"مامان" گفت: نه ندارند

پسر که خیلی زبل بود گفت:

- تحقیق کردم و شنیدم همه آنهایی که با لیزا میخوابند بعدش باید یک آمپول بزنند. من هم لیزا را میخواهم

اصرار پسرک و پول توی دستش باعث شد که "مامان" راضی بشه. در حالی که لاک پشت مرده را می کشید وارد اتاق لیزا شد . ده دقیقه بعد آمد بیرون و پول را به "مامان" داد و می خواست بیرون برود که "مامان" پرسید:

- چرا تو درست کسی را که بیماری مسری آمیزشی دارد را انتخاب کردی؟

پسرک با بی میلی جواب داد:

- امروز عصر پدر و مادرم میروند رستوران و یک خانمی که کارش نگهداری بچه هاست و بهش کلفت میگیم میاد خونه ما تا من تنها نباشم.. این خانم امشب هم مثل همیشه حتما با من خواهد خوابید و کارهای بد با من خواهد کرد. در نتیجه این بیماری آمیزشی به او هم سرایت خواهد کرد

بعدا که پدر و مادرم از رستوران برگشتند پدرم با ماشینش کلفت را به خونه اش میرسونه و طبق معمول تو راه ترتیب اونو خواهد داد و بیماری به پدرم سرایت خواهد کرد

وقتی برگشت آخر شب پدرم و مادرم با هم اختلاط خواهند کرد و در نتیجه مادرم هم مبتلا خواهد شد. فردایش که پستچی میاد طبق معمول مادرم و پستچیه قاطی همدیگر خواهند شد

هدفم مبتلا کردن این پستچی پست فطرت هست که با ماشینش روی لاک پشتم رفت و اونو کشت .

یکی از بهترین روش های گرفتن معافیت پزشکی برای هرکس استفاده از علائم بیماری افسردگی است

درود

دوستان تصمیم گرفتم در این مورد مطلبی را منتشر کنم چرا که خدمت سربازی اجباری یک معضل و تابو در کشور ما است و برای هر جوانی دست و پاگیر . هرکسی خواست استفاده کند ضرر نخواهد کرد چرا که بهتر از اطلاف 2 سال عمر او خواهد بود و کسی هم اگر سوالی داشت مطرح کنه تا جواب بدم . این مطلب نه سرکاری است و نه یک شوخی . یک راهگشا است برای خروج از بحران خدمت سربازی . البته مطمئنا روش های بهتری هم هست اما من اطلاعاتم در این یک زمینه کامل تر بود . دوستانی که واریکوسل دارند هم میتونن با اون روش خیلی راحت معاف بشوند به شرطی که گرید هر طرف بالای 3 باشه که میتونه از این معافیتی که در پائین توضیحش میدم بهتر هم باشه .

معافیت پزشکی در خارج از کشور هیچ مشکلی را برای عزیزان ایجاد نخواهد کرد حتی اگر با کارت قرمز باشد . اون سوی مرزها حتی شناسنامه هم دیگه خیلی به درد نمیخوره چه برسه به کارت پایان خدمت یا معافیت یا هرچی . شما فقط برای خروج از ایران کارت معافیت نیاز داری . وقتی رفتی اونور نه برای کار و نه داشنشگاه و نه هر نوع گواهینامه ی معتبر دیگری از شما کارت نمیخواهند تا بفهمند معاف شدی یا خیر .

برای معافیت پزشکی از نظام وظیفه یکی از بهترین روشها استفاده از معافیت های اعصاب و روان هست که بین این گروه از معافیت ها هم بهترین گزینه انتخابی هم اضطراب و افسردگی هستند که کمترین مشکل را حتی در خود خاک ایران برای متقاضی ایجاد میکند .

کار سختی نیست . با چندین بار (حداقل بیش از 10 بار) مراجعه به دکتر متخصص و حتی فوق تخصص و شرح مشکلات یک بیمار افسرده با همان حالت افسرده و مضطرب . این قدر میری تا داروهای قویتری برات تجویز کنه و سابقه و پرونده را هم نگه میداری . حتی اگر یک یا دو روز هم بستری بشی که چه بهتر . در ضمن یاد آوری میکنم دقت کنید هم پزشک و هم داروخانه حتما روی سه برگه ی دفترچه بیمه شما . باز هم میگم حتما روی هر 3 تا برگش مهر بزنند و اگر بیمه نیستید مهر پزشک و دارو خانه حتما داخل نسخه شما زده بشه و اونها رو به علاوه پرونده مرکز درمانی که بهش مراجعه میکردید نزد خودتون نگه دارید تا موقع مناسب تحویل نظام وظیفه بدید .

علائم افسردگی که باید برای روان پزشک تشریح کنید معمولا اینهاست :

1. عدم لذت از زندگی و احساس پوچی

2. اقدام به خودکشی و در فکر خودکشی بودن

3. گریه های شبانه و گریه در شبهای جمعه . غروب آفتاب و ...

4. کم حرفی و عدم توجه به حیجانات و عدم خنده

5. بی قراری و دلشوره و اضطراب و نگرانی از آینده

6. عدم اعتماد به نفس

7. ترس و ...

فراموش نکنید در مراجعات بعدی حتما باید به پزشکتون بگید داروهارو مصرف کردید و تاثیر خیلی کمی گرفتید یا حتی بگید اصلا هیچ تاثیری بر شما نداشتند حتی گاها بدتر هم شدید . البته این نباید تو تمام جلسات تکرار بشه .

برای اینکه تاثیر حرفهاتون قوی تر باشه میتوانید به پزشک خودتون بگید که مصرف سیگار . حشیش و تریاک و یا شیشه هم دارید و یا در گذشته داشتید .

بعد از جمع آوری پرونده با ضایع ترین قیافه و تیپ ممکن (البته نه خیلی تابلو) و حتی گریه کنان و با رنگ پریده میرین داخل کمیسیون . فراموش نکنید داخل کمیسیون که رفتید اصلا نباید لبخند بزنید یا پر حرفی کنید و باید اسم و رنگ تمام داروهایی که مصرف کردید را دقیقا به خاطر بسپارید تا در صورت نیاز به پزشک کمیسیون بگید این ها رو مصرف کردید . و اما سعی کنید مثل انسانهای احمق جواب پزشک کمیسیون را بدهید .

نکات مهم :


 - کارت قرمز قابل ابطال است اما با طی مراحل قانونی . البته این در صورتی هست که به طور اتفاقی به شما کارت معافیت قرمز بدهند .
 - بر اساس قانون نظام وظیفه کسانی که غیبت هم دارند میتوانند از معافیت پزشکی بدون هرگونه مشکل استفاده کنند .


پیروز باشید

انزوا و اجماع جهانی؛استراتژی غرب در مقابله با ج.اسلامی

انزوا و اجماع جهانی؛استراتژی غرب در مقابله با ج.اسلامی
کورش اعتمادی

در پسِ پردهِ همهء راهکارهای دیپلماسی، همایش و تقویت نیروهای نظامی از هر سو شرایطی را پدید آورده است که برخی میپندارند این تحولات پیش زمینه های شروع جنگی دیگر در خاورمیانه است. امّا همه ی اینها دلایل کافی برای آغاز جنگ نیست. و یا ترس از مسلح شدن رژیم به بمب اتم و برهم خوردن توازن قوای نظامی در منطقه که برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس را واداشت تا پیمان همکاریهای نظامی خود با دولت آمریکا را در ابعاد گسترده تر تمدید کنند. قطر، بحرین، امارات و عربستان سعودی از جمله این کشورها هستند که در ماههای اخیر بیشترین تسلیحات نظامی را ازآمریکا خریداری کردند تا در صورت حادتر شدن بحران جنگی در منطقه امکانات دفاعی لازم را داشته باشند. با این وجود باز پیش بینی وقوع جنگ جدید در منطقه دشوار است. وظاهرا ً همه نیز از ترفندهای توطئه گرایانه جمهوری اسلامی در منطقه آگاهی یافته اند که تهران قصد دارد برای خلاصی از بحرانهای داخلی خود آتش جنگی را در منطقه شعله ور سازد. ولی هنوز بازبسیار زود هنگام است بپنداریم جنگ در راه است.

امّا رژیم در حسرت ایجاد زمینه های مادی وقوع جنگ جدید در خاورمیانه آنگونه که پنداشته است دچار خطا است، آنهم برپایه مفروضات غلط از وضعیت جهانی. سران حکومت واقف نیستند در رابطه با هربحران حاد سیاسی و نظامی درخاورمیانه دیگر دولت آمریکا به تنهایی بار همهء مشکلات را بر دوش نمی کشد. روشن است آرایش و استراتژی نیروهای نظامی غرب در خاورمیانه بویژه پس از سقوط صدام حسین در سال 2003 و تجربه ناموفق ارتش آمریکا در عراق علیه شورشگران افراطی دستخوش تغییرات بنیادی شود. دریورش نظامی ارتش آمریکا در سال 2003 به عراق این تنها دولت آمریکا با همیاری نسبی دولت انگلستان بود که بارتمامی مسئولیتهای این اقدام نظامی بزرگ را برعهده گرفت و پیش از هر کشور دیگر در این بحران متحمل زیانهای جبران ناپذیر شد. ولی در رابطه با بحران افغانستان آمریکائیان تدبیر دیگری اندیشیدند و اینبار نه به تنهایی بلکه همراه با ارتش ناتو و یا بعبارتی دیگر ارتش اتحادیه اروپا در مناقشات افغانستان درگیر شد. ترکیب جبهه جنگی نیروهای ائتلافِ غربی علیه طالبان درافغانستان در واقع استراتژی جدید دولت آمریکا در حل بحرانهای خاورمیانه در حال و آینده است. بی گمان عرصه این استراتژی امروزمحدود به افغانستان نخواهد شد و در صورت گسترش دامنه بحران به مناطق دیگر، ارتش اروپا (ناتو) در کنار ارتش آمریکا مشترکا ً اقدام خواهند کرد. به همین خاطر امروز مشاهده میکنیم در رابطه با بحران نظامی افغانستان تقسیم قوای نظامی غرب در این کشور جنگزده نسبی است؛ در کنار 100 هزار نیروی نظامی آمریکایی 40 هزار نیروی وابسته به ناتو حضور دارد که عمدتا ً متعلق به کشورهای اروپایی عضو این پیمان نظامی هستند. تعجب هم نکنید حتی اگر امروز مشاهده میکنیم نیروهای نظامی ارتش کشوری چون سوئد که نه عضو ناتو است و نه هیچ پیمان نظامی غربی در افغانستان حضور دارد و زیر پوشش نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در کنار ارتش آمریکا و نیروهای ناتو مشغول به انجام وظایف بین المللی خود جهت بازگشت صلح و آرامش به افغانستان است. و در واقع میشود امروز این ادعا را کرد استراتژی غرب و نهادهای بین المللی در رابطه با خاموش کردن آتش آشوبگری در منطقه هم پیمانی و اقدام مشترک علیه دشمن مشترک است تا صلح و آرامش آنگونه که بسود آنها است به منطقه باز آید.

پس چندان هم این سخن گزاف نیست اگر ادعا کنیم جمهوری اسلامی بسیار خام اندیشیده است که می پندارد با بهره جستن ازتضادهای سیاسی مقطعی دربین برخی کشورهای غربی به اهداف توسعه طلبانه و ضد بشری خود دست خواهد یافت. جهان غرب امروز بر پایه منافع مشترک خود در خاورمیانه به یک اجماع بین المللی دست یافته است. بحران نظامی افغانستان زمینه ساز تجربه و آزمون جدید برای همهء دول غربی بود که دریابند بدون هم پیمانی مشترک و گسترده قادر نخواهند بود دشمن را از میدان بدر کنند. ظاهرا ً هم روسیه در هفته گذشته موفق گردید باج بزرگ اقتصادی خود را پس از سالها با بی مهری از سوی اروپائیان در رابطه با صادرات گاز روسیه به اروپا دریافت کند. سه شنبه 16 مارس کنسرسیوم مشترکی از شرکتهای روسی، آلمانی و هلندی در لندن قرارداد 8 میلیارد دلاری را امضاء کردند که بموجب آن تا سال 2012 بزرگترین خط لوله گاز روسیه به اروپا تکمیل گردد تا از آن پس گازِ روسها گرمابخش منازل شهروندان اروپایی باشد. در واقع احداث خط لوله گاز بین روسیه و اروپا نخستین گام ظفرمندانه اروپا است تا با تطمیع هرچه بیشترروسیه، دولت این کشور را هم پیمان با خود در حل بحران های جهانی کند. قرار بود روزگاری میادین گاز کشورهای آسیای مرکزی از راه ایران به اروپا و بخشا ً از طریق ایران به اقیانوس هند نیازهای غرب به انرژی را تأمین کند. امّا ناامنی سیاسی در ایران و بی ثباتی سیاسی در منطقه این امکان را برای روسها فراهم آورد که صادرات گاز خود را جایگزین صادرات گاز حوزه دریای خزر به بازار بزرگ اروپا کند. پس دیگر نمی شود در آینده به همراهی روسها با جمهوری اسلامی در رابطه با مخالفت آنها با غرب در ارتباط با تحریمهای گسترده علیه سران حکومت چندان حسابی باز کرد. می ماند چین بزرگ که هنوز نامشخص است چگونه دولت این کشور قرار است باج دهی شود تا دست از هم پیمانی خود با رژیم اسلامی بردارد.

در حال حاضر دیپلماسی دول غربی در رابطه با جمهوری اسلامی بر دوپایه مشخص استوار است؛ انزوا و ایجاد یک اجماع بین المللی علیه خیره سریهای جمهوری اسلامی. میشود گفت هر دوی این راهکارها با موفقیت در حال انجام و شکل گیری است. آمریکا موفق گردیده است تا حدودی گسترده این اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی را بوجود آورد، که بسیار مؤثرتر و کم هزینه تر از حمله مستقیم نظامی است. امّا فقط جمهوری اسلامی در عرصه جهانی نیست که دچار این انزوای سیاسی شده است. در داخل کشور حکومت به سبب 31 سال کشتار و سرکوب بیرحمانه مردم هیچ نقطه امید و اتکای در بین شهروندان ایرانی ندارد. بعبارتی دیگر جمهوری اسلامی در درون و برون اسیر یک انزوای سیاسی مطلق شده است. جمهوری اسلامی حکومتی است مطرود، منزوی و شکننده. تلنگری دیگر این رژیم را از پای در خواهد آورد و آن مبارزات بی امان مردم ایران علیه بنیادهای این رژیم مذهبی است. آینده ایران آینده ای امید بخش و روشنی است. نسلِ جوانِ بپاخاسته ایران مدتها است از این رژیم اسلامی عبور کرده است و در اندیشه فردایی است که امید به زندگی و رهایی را برای همگان به ارمغان آورد. رقص و پایکوبی مردم در کنار آتش و نور نوید بخش روزهای روشنی است که تاریکی شب را هم میبایست با شادی و سرور پشت سر گذاشت.

اعتراضات مردمی سال 88 کمر ولی فقیه را شکست

ايسنا: محمد كريم عابدى نماينده مجلس شورای اسلامی با ارزيابى از سال 88 گفت: در واقع اين سال كمتر از دوران دفاع مقدس (جنگ ایران و عراق) و دوران سالهای 58 و 59 نبود، اما معضلاتى كه امسال شاهد بوديم بالاتر از معضلات اوايل انقلاب بود. مقام معظم رهبرى فشار زيادى در اين سال تحمل كردند .

چرا مردان زنان سپید و بدون لک و چروک را بیشتر میپذیرند ؟

غالب مردم بر این باورند که برخی زن ها زشت، برخی زیبا و برخی زیبا ترند و البته تصور می کنند سکس با زنی زیبا، لذتی بیشتر دارد، حتی برخی بر این باورند که همواره زنی را می توان به عنوان زیباترین زن دنیا بر شمرد.




این باورها و تصورات تنها یک توهم است.



هیچ زنی زیبا تر از زن دیگر نیست، اما هر زن به عنوان یک معشوقه از دیدگاه مردی که عاشق اوست زیباترین زن دنیاست.



اگر بر دیده ی مجنون نشینی به غیر از نیکی لیلی نبینی (وحشی بافقی)



چنانچه تصور می کنید زنی زیباتر از معشوقه ی شما وجود دارد، مطمئن باشید هنوز تا حدی که باید، عاشق نشده اید و چونان کودکی هستید که اسباب بازی به دست، پشت ویترین شیشه ای ِ مغازه ی اسباب بازی فروشی ماتم گرفته، بی خبر از آنکه اسباب بازی ای که در دست دارد، مطابق با نیاز او ساخته شده است.



چرا مردم بر این تصورند که برخی زن ها زیباترند؟



تاثیرات زندگی با فرهنگ جنسی نامتعادل، زمینه ساز گستردگی هرزه پردازی در افراد شده است.



تاثیرات هرزه پردازی(Pornography) در مردها زمینه ساز این تصور باطل یا توهم شده است.



هرزه پردازی یا پورنوگرافی(Pornography) چیست؟



فرض کنید آن کودکی که پشت ویترین مغازه ی اسباب بازی فروشی ماتم گرفته بود به خانه شان رجوع نموده و چشم ها بسته و تصور می کند که گرانترین اسباب بازی ِ پشت ویترین را خریداری کرده دارد با او بازی می کند، مشابه اینگونه تصورات را در امور جنسی هرزه پردازی گویند.



به بیان دیگر زمانی که شخصی در تصورات خود با جنس مخالف سکس می کند در حال هرزه پردازی است.



به همین علت به فیلمی که برای ایجاد شهوت ساخته می شود، فیلم پورن(Porn) می گویند، در واقع اینگونه فیلم ها با نمایش سکس از سایر افراد، بیننده را در هرزه پردازی یاری می دهند.



داستان های سکسی نیز که توسط هرزه نگارن نگاشته می شوند، قدرت فرد را در هرزه پردازی به طور قابل توجهی افزایش می دهند.



هرزه پردازی عامل و محرک خودارضایی در مردان و زنان است، در واقع هیچ کس نمی تواند تنها با بازی کردن با آلت تناسلی خویش و بدون کمک گرفتن از هرزه پردازی ارضاء گردد.



هرزه پردازی همچنین لازمه ی ارضاء شدن در همجنس بازی است، البته برای همجنس بازهایی که به لحاظ عدم دسترسی به جنس مخالف به همجنس بازی می پردازند.



گاهی افراد در حین سکس با جنس مخالف نیز از هرزه پردازی دست بر نمی دارند مثلا در حالی که در عالم واقعیت با زن خویش همبستر شده اند در تصورات خویش با زنی همبستر هستند که امروز آن را در محل کار دیده اند.



وقتی شخصی عکسی سکسی می بیند با دقت به عکس خیره شده و سعی می کند جزئیات را به خاطر بسپارد تا حافظه اش در هنگام هرزه پردازی بهتر او را یاری دهد، اصولا کسانی که حافظه ی بهتری دارند و کسانی که قدرت تخیل خوبی دارند از هرزه پردازی بیشتر لذت می برند.



مردها چه زنی را برای سکس ترجیح می دهند؟



مردها عموما زنان تپل، سفید، با موهای لخت، با چروک صورت کمتر، بینی صاف ، ابروانی کمانی و لبانی متوسط را برای سکس مناسب تر می دانند، و ترجیح می دهند که آلت تناسلی زن به اصطلاح عامیانه جمع و جور باشد یعنی لب های دورنی در زیر لب های برونی مخفی باشند، همچنین خواهان این هستند که زن به اندازه ای فربه باشد که استخوان لگن او زیر گوشتش مخفی بماند و پوستش خالی از لکه و جوش باشد.



چرا مردها اینگونه می خواهند؟



یک تست از شما میگیرم!



یک دقیقه فرصت دارید تا دو تابلوی نقاشی را ببینید، یکی از آنها توسط نقاشی هنرمند کشیده شده و پر از ظرافت است، تابلوی دوم را کودکی کشیده بطوریکه متشکل از چند خط ساده و خالی از ظرافت است.



حالا تابلوها را از دید شما مخفی می کنم و دو کاغذ به شما می دهم، سعی کنید با استفاده از آنچه به حافظه سپرده اید روی کاغذ ها، هر دو نقاشی را بکشید.



بعد از 20 دقیقه، وقت تمام شد!



هر دو کاغذ را از شما میگیرم، خودتان قضاوت کنید، کدام نقاشی را به الگو شبیه تر کشیده اید؟



مسلما نقاشی ای که از روی تابلوی دوم کشیده اید، به الگو شبیه تر است، ضمن اینکه برای کشیدن این نقاشی زحمت و وقت کمتری صرف نموده اید.



طبعا مغز آدمی راحت طلب است، بنابراین اگر به شما بگویم که در ازای کشیدن نقاشی ای شبیه به یکی از دو تابلوی ارائه شده به شما جایزه خواهم داد، برای کسب جایزه، از روی تابلوی دوم نقاشی خواهید نمود!



نتیجه :چنانچه ظرافت به کار رفته در یک نقاشی کمتر باشد، راحت تر آن را به خاطر سپرده و راحت تر می توانید آن را روی کاغذ بیاورید.



حالا یک تست دیگر!



اینبار دو زن عریان در مقابل شما قرار می دهم، زن اول لاغر اندام، دارای پوستی پرلکه و … است، زن دوم نسبتا فربه، سفید و بی لکه و … است، ده دقیقه به آن دو خیره شوید، حالا آن دو زن را از مقابل دیدگان شما مخفی میکنم و دو کاغذ به شما می دهم تا هر آنچه از آن دو زن در ذهن دارید را به تصویر بکشید.



مسلما زنی که ظرافت کمتری داشته باشد و بتوان ویژگی های او را راحت تر به ذهن سپرد را شبیه تر به الگو نقاشی خواهید نمود.



کدام زن ظرافت های بیشتری دارد و به ذهن سپردنش سخت تر است؟



نیمرخ زن اولی را از زیر گردن تا پایین تصور نماید، استخوان ترقوه اش نسبتا بیرون زده است، سینه اش تقریبا با زن دوم تفاوتی ندارد اما شکمش فرو رفته است، استخوان لگنش نیز بیرون زده و خودنمایی می کند.



حالا زن دوم. استخوان ترقوه، شکم و استخوان لگنش خودنمایی زیادی ندارند، ساده تر می گویم، ناهمواریهایش کمتر است، ظرافتش کمتر است، راحت تر به ذهن سپرده می شود.



همانطور که آلت تناسلی به اصطلاح جمع و جور، ظرافت کمتری داشته و راحت تر به ذهن سپرده می شود.



ذهن راحت طلب آدمی، برای هرزه پردازی(Pornography)، زن دوم را ترجیح می دهد چون ظرافت کمتری داشته راحت تر به ذهن سپرده می شود.



به لحاظ سادگی و در دسترس بودن بیشتر خودارضایی نسبت به همجنس بازی و روابط غیرقانونمند با جنس مخالف، خودارضایی در طول تاریخ در همه ی سرزمین ها گسترده تر بوده است و هرزه پردازی به حق با زندگی بشریت انس گرفته است، چراکه فرهنگ های جنسی معمولا بر مبنای محدودیت گرایی رشد یافته اند.



وقتی افراد در خلاء بین تکامل نیاز جنسی(بلوغ) و پاسخ صحیح به آن(ازدواج) قرار می گیرند، با روی آوردن به خودارضایی، همجنس بازی و … هرزه پردازی را تجربه می کنند، در هرزه پردازی ها از به ذهن سپاری زن سفید و تپل به لحاظ ظرافت کمتر، بیشتر بهره برده، و وقتی ازدواج می کنند، این ذهنیت در آن ها شکل می گیرد که الزما سکس با زن سفید و تپل، لذت بخش تر است، اتفاقا به لحاظ اینکه اینطور به خود تلقین کرده اند، از سکس با زن سفید و تپل کمی بیشتر لذت می برند، منتها نباید فراموش کرد که این لذت را نه به واسطه ی سفید بودن زن بلکه به واسطه ی تلقینی که انجام داده اند می برند، در نتیجه لذت آنها ارتباطی با ویژگی های جسمانی زن نداشته و چنانچه به خود تلقین کنند که سکس با زن لاغر تر لذت بخش تر است، از زن لاغر تر بیشتر لذت خواهند برد.



یادآوری میکنم که نباید تصور کنید که هرکس زن سفید و کم لکه را زیباتر می داند، تجربه ی هرزه پردازی داشته است، خیر اینطور نیست، آنچه به عنوان ِ دلیل گرایش مردان به زنان سفید و تپل گفته شد، دلیل اصلی و ریشه ی سایر دلایل است، طبیعتا وقتی فرد در بین افرادی زندگی می کند که معتقدند، سفید بودن به نوعی یکی از مشخصه های زیبایی است، این عقیده به مرور در ذهنش شکل می گیرد، در واقع بسیاری از کسانی که معتقدند زن سفید زیباتر است به دلایل اجتماعی این عقیده را پیدا کرده و به طور غیرمستقیم تحت تاثیر آثار مخرب هرزه پردازی قرار گرفته اند.



حرف آخر…



ذره ای شک نکنید که زن شما با هر ویژگی ِ جسمانی، چنانچه معشوقه ی شما باشد، بیشترین لذت در سکس را برای شما فراهم خواهد کرد، پس به جای تنوع طلبی ها به دنبال آموختن عشق ورزی باشید تا متقابلا عشق ز معشوق دریافت نموده، هر روز عاشق تر از دیروز باشید.



نویسنده : حمید توکلی کرمانی

آرشام پارسی کیست ؟ حقوق دگرباشان چیست ؟

آرشام پارسی، فعال حقوق دگرباشان ایرانی



آرشام پارسی پس از تحصیلات دورهٔ عمومی در دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل در رشتهٔ دامپزشکی شد اما پس از مدت زمان کوتاهی به دلیل مشکلات مالی ناچار به انصراف از تحصیل گردید. در سال ۲۰۰۱ با ایجاد یک گروه اینترنتی به نام رنگین کمان فعالیت‌های خود را برای جامعهٔ دگرباشان ایرانی آغاز کرد.



آرشام در نتیجهٔ فعالیت‌هایی که انجام می‌داد تحت پیگرد قرار گرفت و در اسفند ماه ۱۳۸۳ ایران را به سمت ترکیه ترک کرد و خود را به دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در آنکارا معرفی کرد. پس از سه ماه به عنوان پناهنده شناخته شد. دو ماه بعد پروندهٔ او را به سفارت کانادا ارجاع دادند و هشت ماه بعد در تورنتو کانادا مستقر شد و سازمان دگرباشان جنسی ایرانی را به ثبت رسانید.



او در دو فیلم مستند در رابطه با دگرباشان ایرانی شرکت کرده‌است که یکی توسط تلویزیون سی بی سی کانادا و فیلم دیگر به وسیلهٔ پریز شارما ساخته شده‌است. او همچنین در شماری از سمینارها و کمیسیون‌های حقوق بشری از جمله دومین نشست شورای جدید حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو و کمیسیون حقوق دگرباشان جنسی در مونتریال به نمایندگی از سازمان و به عنوان مدافع حقوق دگرباشان جنسی ایرانی شرکت کرده‌است.او بعدها سازمان جدیدی را با نام «ایرانین کوئیر ریلرود» تاسیس کرد. و هم اکنون مدیریت این سازمان جدید را به عهده دارد. این سازمان بیشتر به مسائل پناهندگان دگرباشان ایرانی و نیازهای آنها در طول دورهٔ پناهندگی شان می‌پردازد. او همچنین پس از انتشار آخرین شمارهٔ نشریهٔ چراغ، نشریهٔ جدیدی را به نام ندا، نشریه دگرباشان جنسی ایرانی راه اندازی کرده‌است.

===========================================================

بچه ها آرشام پسر بسیار گلی هست . من چند بار باهاش مکاتبات از طریق ایمیل داشتم و میدونم اون به ایمیل نه تنها من بلکه هزاران ایرانی شخصا جواب میده . اون تا بحال به هزاران ایرانی در خطر مرگ یا مجازات سنگین کمک های بشر دوستانه کرده و یا راه را برای اونها هموار کرده است . آرشام مهعروف ترین ایرانی مدافع حقوق همجنسگرایان در ایران و جهان است .

نامه امام عصر به فیروز آبادی عزیز

بسم الله الرحمن الرحیم


از امام 12 ام به آقای فیروز آبادی

مرد حسابی،

اولاً که نامه را اگر میخواستی برای من بنویسی چرا بصورت عمومی منتشرش کردی؟ مگر اینجانب خودم چاه ندارم؟ مگر چاه جمکران پر شده بود که نامه را اینگونه برای من فرستادی؟ اگر هم میخواهی نامه ات را دیگران بخوانند چرا اسم شریف مرا در نامه ات آوردی و مرا مورد خطاب قرار دادی؟ این دو رویی و حماقت از چه روست؟

ثانیاً نوشته بودی کشته شدگان دروغین بودند و سربازان مسلح نبودند و این مزخرفات، شما مثل اینکه فراموش کرده ای اینجانب حجت خداوند هستم و خودم همه اطلاعات را بصورت لایو از طرف پروردگار با علم لدنی بدون فایروال و روتر با سرعت بسیار بالا دریافت میکنم، شما فکر کرده اید من هم مانند بسیجی های خایه مال و کوچک مغز اطرافت هستم که هر دروغ و مزخرفی را برای من مینویسی و انتظار داری من باور کنم؟ با همه بعله با اینجانب و خداوند تبارک و تعالی هم بعله؟ خجالت نمیکشی با آن جای مهر روی کله کثیفت که اینقدر بی شرم و حیا هستی؟ فکر کردی امام زمان خر تشریف دارند؟ زدید جوان مردم را کشته اید و من خودم با روح چند تن از آنها دیدار داشتم بعد میگویید اسرائیل و امریکا و انگلیس و کفار این کارها را کرده اند؟

نوشته بودی تفنگهای انگلیسی و اسرائیلی و اینها دست مخالفان رژیم بوده، دست شما تفنگهای عربستانی و عراقی بود؟ شما شیعیان ما که غیر از مدفوع و بچه چیزی تولید نمیکنید اسلحه های شما را هم همانها ساخته اند!

این نظام را به من و خدا نسبت داده بودی، خداوند مگر چلغوز است که طرفدار این نظام مزخرف شما باشد؟ من نمیدانم تصور تو از خدا چیست ولی دفعه قبل که من شرفیاب شده بودم خدا نه حزب اللهی بود نه مثل تو نفهم! حضرت خداوند هم خودش آدم سکولاریست هم دموکرات است هم مشروب میخورد هم به تکامل اعتقاد دارد. خداوند، خدایی باحال، فهمیده و مشتی هست، چرا شما خداوند را هم گاو فرض میکنید؟ خداوند، مثل شما و رهبرت عوضی و دزد و جنایتکار نیست. شما به چه حقی این رژیم مافیایی فاسد و کثیف را که آخر همه آمارهای منفی در دنیا هست به اینجانب و موکلم نسبت میدهید؟ کاری نکنید که من به خدا ندا بدهم غضب کند دهنتان صاف شود مثل قوم لوط شوید. نه من نه خدا هیچ ربطی به این نظام نداریم تو هم لازم نکرده از ما دفاع کنی. واقعیتش را بخواهید ما از انقلاب شما خوشحال شدیم چون بالاخره مسلمانیم و کمی عقب مانده،کمی امید داشتیم ولی بعد دیدیم که بد جوری گند زدید و همان شاه خیلی بهتر از شما بود. مشکل شما این است که نمیخواهید قبول کنید این اسلام را جد اینجانب برای خانوم بازی و ثروت و کسب قدرت ایجاد کرده و با آن نمیتوان یک کشور را با موفقیت اداره کرد، هربار خواستند این اسلام را پیاده کنند گند زدند به خودشان و زندگی مردم بدبخت.

در پایان باید بگویم من نمیدانم تو که عرضت از طولت بیشتر است و اگر 90 درجه دوران پیدا کنی بلند قد تر خواهی شد و راحت تر حرکت خواهی کرد، هر جا که میخواهی بروی اول شکمت میرسه بعد کله ات، شما چگونه شده ای رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نظام من؟ مگر آدمهای نظامی نباید هر روز تمرینهای ورزشی و نظامی کنند، سربازهای کفار را نگاه کن و ببین چه تناسب اندامی دارند، چه برسد به ژنرالها و فرمانده هاشون، شما چجوری اینقدری شدی؟ کوفت بخوری اینقدر چلوکباب و آت و آشغال نخور، کمی ورزش کن و فعالیت بدنیت را بالا ببر گنده بک! نامه هایت به من را از این به بعد توی چاه بنداز و چرت و پرت هم برای من ننویس اینجانب ختم دنیا هستم وقتی برای من نامه مینویسی یادت باشد برای امام زمان مینویسی نه یک الاغ.

تمام هیکل شما و اون یارو رهبرت فدای یک تار پشم باسن مقدس و نورانی ما

امام زمان
چاه جمکران